شخصیت های مطرح در شطحیات صوفیانه

  • 1401/07/21 - 16:11
یکی از شخصیت های تاثیرگذار در مبحث شطح، بایزید بسطامی است که به خاطر شطحیات بسیار زیادش به شیخ شطح معروف گشته است. با نگاهی به شطحیات او بی اساس بودن گفتارش برای خیلی ها حتی برای محققینی همچون زرین کوب روشن است.
بایزید بسطامی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای فهم بهتر شطحیات، سه شخصیت اصلی که غرق در این وادی بودند را مورد بررسی قرار می دهیم. اولین شخصیت، بایزید بسطامی است که معروف به شیخ شطح است. دومین شخصیت، حسین بن منصور حلاج است که به کشته شطح، معروف است. سومین نفری که در مباحث شطحیات بسیار از او نام برده شده است، روزبهان بقلی است که بعد از انتقادات بسیاری با تالیف کتاب «شرح شطحیات» دست به توجیه و توضیح شطحیات صوفیانه زد.

اولین شخصیتی که باید در اینجا مورد بررسی اجمالی قرار گیرد بایزید بسطامی است که به خاطر شطحیات زیادی که از او نقل شده است، به شیخ شطح معروف گشته است. نام وی طيفور بن عيسى بن آدم و در شهر بسطام كه از بلاد خراسان در سال (160 ه.ق) تولد يافت. بایزید در بین متصوفه جایگاه والایی دارد به گونه ای که عطار نیشابوری در تذکرةالاولیاء می نویسد: «آن سلطان العارفين، آن برهان المحقّقين، آن خليفه الهى، آن دعامه نامتناهى، آن پخته جهان ناكامى، شيخ وقت ابو يزيد بسطامى- رحمة اللّه عليه- اكبر مشايخ بود و اعظم اوليا، و حجّت خداى بود و خليفه به حق، و قطب عالم و مرجع اوتاد و رياضات و كرامات او بسيار است»(1)

از او، شطحیات بسیاری ذکر شده است؛ ازجمله آن شطحیات: «ابو موسى گويد كه «ابو يزيد از مؤذّن اللّه اكبر بشنيد، گفت: من بزرگوارترم.»(2) در صورتی که اهل بیت(علیهم السلام) همه خود را در برابر خدواند، حقیر وفقیر می دیدند. امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه می فرمایند: «فَإِنِّی عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الضَّرِيرُ الْحَقِيرُ الْمَهِينُ الْفَقِيرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِير(3) من بنده بینوا، زار، ناتوان، دردمند، خوار، بی‌مقدار، فقیر، ترسان و پناهنده به توام.» پس باید توجه کرد که فاصله اهل بیت(علیهم السلام) که معیار حق هستند و کسانی که مدعی عرفان و شناخت خداوند می باشند فرسنگ ها فاصله است.

نمونه دوم از شطحیات بایزید بسطامی موردی است که روزبهان بقلی آن را از بایزید نقل می کند: «بايزيد را گفتند «جمله خلق در تحت لواى محمّد خواهند بود». گفت «باللّه كه لواى من از لواى محمّد عظيم تر است»»(4) این گفتار، باساده ترین تامل، قابل نقد است. تمام سلاسل صوفیه، سرسلسله خود را امیرالمومنین(علیه السلام)می دانند و امیرالمومنین(علیه السلام) خود را بنده ای از بندگاه پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) می داند: «انَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله)»(5) جز اين نيست كه من غلامى از غلامان محمّد صلى الله عليه و آله هستم.

دکتر عبدالحسین زرین کوب یکی از شطحیات بایزید را نقل می کند که: «از جمله اینکه از بایزید نقل می کنند که آتش دوزخ چیست والله که من آن را بببینم با گوشه مرقعه ام آن را خاموش میکنم.» و در ادامه زرین کوب در نقد این شطح می نویسد: «این سخن را هرکس گفته باشد، زندیقی است که قتلش واجب است، چرا که ناچیز گرفتن امری، نشانه انکار آنست.»(6)

پس می توان فهمید که شخصیتی که به عنوان  شیخ شطح مطرح است با شطحیاتی که از او نقل شده است از معارف اسلامی فاصله بسیار زیادی دارد و نمی تواند نماینده عرفان اسلامی و شیعی باشد.

پی نوشت:

(1). فريد الدين،عطار نيشابورى، تذكره الأولياء، جلد1، ص134، مطبعه ليدن - ليدن، چاپ: اول، 1905 م.

(2). روزبهان بقلى شيرازى، شرح شطحيات، ص101، انتشارات طهورى - تهران، چاپ: سوم، 1374.

(3). على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم، الصحيفة السجادية،ص 104، دفتر نشر الهادى - قم، چاپ: اول، 1376ش.

(4). روزبهان بقلى شيرازى، شرح شطحيات، ص132، انتشارات طهورى - تهران، چاپ: سوم، 1374.

(5). كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - دارالحديث)، ج‏1؛ص225، دار الحديث - قم، چاپ: اول، ق‏1429.

(6). زرین کوب،عبدالحسین،دنباله جستجو،درتصوف ایران،ص22،امیرکبیر، تهران،چاپ هفتم،1387.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.