عوامل و سرچشمه های مال پرستی و پول پرستی یهود
یهودیان با استناد به تورات و تلمود، هر وسیله ای حتی ربا، دزدی و تصرف اموال غیر یهودیان را برای تجمیع ثروت جایز می دانند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از خصوصیات لاینفک یهودیان که در تمام صفحات تاریخ در مورد آن قلم فرسایی شده، علاقه بیش از حد آنان به مال و ثروت است. اصل اساسی برای یهود در تمام زمان ها امور اقتصادی بوده و از هیچ کاری در این زمینه دریغ نکرده اند.
همین ویژگی مال پرستی آنان منبع صفات دیگری در شخصیت آنان نظیر ثروت اندوزی، رباخواری و رشوه خواری شده است. این صفات، در واقع از پیامدهای افراطی مال پرستی این قوم می باشد.
تاریخ یهود بیانگر آن است که یهودیان بیشتر، از طریق رباخواری، صرافی، معاملات طلا و نقره و جواهر، تجارت اشیای عتیقه و در سده های اخیر بانکداری به تحصیل ثروت و البته وابسته کردن معشیت مردم به خود و انباشته کردن پول، شهرت یافتند. هنری فورد، نظریه پرداز آمریکایی در این باره می گوید: «فلسفه یهود نسبت به مال و ثروت، مبتنی بر تصاحب اموال است نه بر اساس تولید و ایجاد ثروت و چنانکه پیداست میان این دو اختلافی آشکار وجود دارد. از این رو باید گفت که یهودیان ارباب ثروتند نه اصحاب صنعت. به همین جهت، علمای اقتصاد، از آن ها با عنوان امپراطوران ثروت وسلطان بانک ها یاد می کنند.»(1)
خانواده روتچیلد، نمونه بارز و روشن یهود است که از راه صرّافی، انجام عمليات بانکی با سود فراوان و قاچاق طلا و نقره و فلزات به کشورهای مختلف، ثروتی بسیار هنگفت به دست آوردند. خانواده روتچیلد در نیمه قرن نوزدهم، شاهزادگان واقعی مجامع مهم مالی، با تمام قدرت سیاسی و اجتماعی منتج از آن به شمار می آمدند.(2)
عواملی که سبب مال اندوزی و پول پرستی در قوم یهود و تشويق آنان به این امر شده است، عبارتند از:
1. تصریح به آن در تورات و تلمود:
کتاب گنجینه ای از تلمود، یکی از شرایط پیامبری و نازل شدن شخینا یا روح مقدس را ثروتمند بودن شخص دانسته است.(3)
یهودیان برای رباخواری خود مستندات دینی از تورات می آورند: «برادر خود را به سود قرض مده، نه به سود نقره و نه به سود آذوقه و نه به سود هر چیزی که به سود داده می شود. غریب(غیر یهودی) را می توانی به سود قرض بدهی، اما برادر(یهودی) خود را به سود قرض مده.»(تثنیه، 23: 19- 20)
به این ترتیب ربا گرفتن یهود از غیر یهودیان مباح می شود؛ زیرا اصل بر این است که یهودیان در قبال غیر یهودیان هیچ تعهدی ندارند و مشخص است که ربا دادن و گرفتن، یکی از تجارت هایی است که نه به انگیزه کمک و خیرخواهی و نه به انگیزه اصلاح و آبادانی بلکه فقط و فقط برای بهره مندی و تجمیع ثروت، در میان آنان رواج پیدا کرده است و این ابزاری بود که آنان برای وابسته کردن دیگران به خود و بهره کشی از آنان به وجود آوردند. این که تورات، یهودیان را از رباخواری در میان خود منع کرده ولی از غیر یهودی ها ربا می گرفتند، نشان می دهد که پیشینه بنی اسرائیل در امر رباخواری، به زمان کهن باز می گردد.
در تلمود نیز آمده است: «رِبّی کاهانا صد و بیست بشکه شراب از مردی غیر یهودی خرید اما فقط بهای صد بشکه آن را پرداخت. وی در زمانی دیگر شاخه های درختی را به یک نفر غیر یهودی فروخت و سپس به خادم خود گفت برو و از هر شاخه ای مقداری بردار چون سرقت از غیر یهودی جایز است.»(4)
هم چنین تلمود می گوید: «دزدی نکن» از نظر نسر بن میمون به این معنا است که از یهودی دزدی نکن اما از غیر یهودی مجاز هستی که بدون هیچ ترس و واهمه ای دزدی کنی.(5)
در جایی دیگر پففر کورن در این زمینه می گوید: «از نظر یهودی، املاک مسیحی مانند شن های دریا بی صاحب است و نخستین یهودی که به زور آنها را تصرف کند، مالک حقیقی آن اموال محسوب می شود.»(6)
2. برتر دانستن قوم و نژاد یهود بر دیگران:
حرص شدید یهود بر جمع آوری مال و انجام اعمالی نظیر رباخواری به طرز عقیده آنها که خود را نژاد برتر و ملت برگزیده خدا! می پندارند، ارتباط دارد؛ زیرا آنان می خواهند بر جهان استیلا یابند. روابط مالی و معاملات یهودیان با غیر یهودیان شدیداً تحت تأثیر توهم برتری نژادی آنان قرار دارد که البته ریشه این عامل نیز در تورات و تلمود است.
اندیشه نژاد برتر، این حق را به آنها می داد تا هرچه بیشتر زمینه استیلای خود بر سایر ملل و مذاهب را فراهم آورند و در این راستا به جمع آوری هر بیشتر ثروت به عنوان بهترین وسیله برای تحقق این هدف بپردازند. آنان تلاش کردند تا به بوسیله تسلط بر جان و مال مردم و حکمرانی بر آنان، هم به پیشگویی های متون تحریف شده شان تحقق بخشند و هم مرهمی بر زخم آوارگی چندین ساله شان گذاشته باشند.
آنان برای این امر از لحاظ انسانی نیروی کافی را نداشتند، از این رو با مال اندوزی درصدد ایجاد قطب های قدرت مالی برآمدند؛ زیرا امروزه ثروت، نوعی قدرت موازی با حکومت محسوب می شود و از آنجایی که متون مقدس شان هیچگونه محدودیتی برایشان در کسب ثروت قائل نیست و حتی ربا را که در برخی ادیان، نظیر اسلام حرام شده مباح می شمارند. آنان با ضد انسانی ترین راه ها به تحصیل ثروت پرداختند و در مدت کوتاهی به قدرت های مالی بزرگی در کشورهای محل سکونت خود مبدل شدند. قرآن کریم(نساء، 161) یهودیان را به خاطر خوردن اموال مردم، از راه ربا، رشوه، کم فروشی و احتکار سزاوار کیفر دانسته است.(7)
نتیجه آنکه مال پرستی و پول پرستی یهودیان ریشه در تورات و تلمود دارد. در واقع فقراتی که در تورات و تلمود در این باره آمده است و نیز باور به نژاد برتر بودن قوم یهود از عواملی هستند که به یهودیان این اجازه را می دهد تا با هر وسیله ای حتی ربا، دزدی و تصرف اموال غیر یهودیان به تجمیع ثروت و در نتیجه استیلای بر مردم جهان دست یابند.
پی نوشت:
1. احمد کریمیان، یهود و صهیونیسم، قم: بوستان کتاب، 1384، ص 189
2. ر.ک: صبری جریس و الی لوبل، صهیونیسم در فلسطین، منوچهر فکری ارشاد، تهران: انتشارات توس، 1350، ص 103؛ شمس الدین رحمانی، جنایت جهانی، تهران، كانون انتشارات پيام نور، 1369، ص 147- 160
3. آبراهام كهن، گنجينهاي از تلمود، ترجمه امير فريدون گرگانی؛ تهران: زیبا، 1350، ص 140
4. بولس حنا مسعد، همجية التعاليم الصهيونية، بی جا: انتشارات المکتب الاسلامی، بی تا، ص 84- 85
5. همان، ص 78
6. همان، ص 81
7. عفیف عبدالفتاح طباره، چهره یهود در قرآن، ترجمه سید مهدی آیت اللهی، تهران: جهان آرا، 1356، ص 91
افزودن نظر جدید