آیا امام حسین (ع) حاضر به بیعت با یزید بود؟ (قسمت دوم)

  • 1401/05/27 - 15:42
حادثه جانسوز کربلا مهمترین واقعه ای است که از صدر اسلام تاکنون سبب شده تا مرز بین حق و باطل به طور کامل مشخص باشد؛ اما مفتیان وهابی ادعا کرده اند که امام حسین (ع) قصد بیعت با یزید داشتند. در پاسخ باید گفت، در منابع روایی اهل سنت و شیعه کلماتی از امام وجود دارد که نشان از پذیرش جنگ و عدم بیعت است.
آیا امام حسین (ع) حاضر به بیعت با یزید بود؟

امام حسین (ع) بارها فرمودند: «مثل من هیچگاه با کسی مانند یزید بیعت نمی کند.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حادثه و مصیبت عاشورای امام حسین (علیه‌السلام) یکی از بزرگترین مصائبی است که از صدر اسلام تاکنون به مسلمانان وارد شده است. در این واقعه دشمنان اهل بیت (علیهم‌السلام) با محاصره خاندان رسالت در کربلای معلی، امام را در اوج مظلومیت به شهادت رساندند. اما مفتیان وهابی در ادعایی مضحک بیان کرده‌اند که امام حسین (علیه‌السلام) حاضر به بیعت با یزید بود و علمای شیعه با دروغ پراکنی پیرامون واقعه عاشورا اعتقاد دارند که امام حسین (علیه‌السلام) حاضر به بیعت با یزید نبوده و از ابتدا قصد جنگ داشته‌اند.

وهابیون ادعا کرده اند بر اساس نقل تاریخی امام حسین (علیه‌السلام) همانند امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) که با معاویه بیعت کردند، ایشان نیز قصد بیعت با یزید را داشته‌اند؛ در نتیجه آنچه علمای شیعه بیان کرده‌اند، نشان از عدم بیعت با یزید دارد و این بر خلاف تاریخ کربلا است، زیرا شیخ مفید در کتاب الارشاد به درخواست امام حسین (علیه‌السلام) برای بیعت با یزید اشاره کرده است. شیخ مفید در کتابش می‌نویسد: «امام حسین(ع) هنگام ورود لشکر عمر بن سعد به کربلا، نماینده‌ای نزد او فرستاد تا با وی ملاقات داشته باشد که به دنبال آن ملاقاتی شبانه و پنهانی میان آن دو برقرار شد و گفت‌وگوهایی رد و بدل شد. بعد از این ملاقات بود که عمر بن سعد برای عبیداللَّه بن زیاد نوشت: همانا خداوند آتش را خاموش ساخت و پریشانی را برطرف کرد؛ کار این امت را اصلاح کرد و حسین با من پیمان بست که از همان‌جا که آمده به همان‌جا بازگردد یا به یکی از مناطق دیگر رود و مانند دیگر مسلمانان زندگی کند (و کاری به کار کسی نداشته باشد) و در هر چه به سود مسلمانان است، شریک آنان بوده و در زیان آنان نیز مانند ایشان باشد، یا به نزد یزید برود و دست در دست او بگذارد و آن دو هر چه خود می‌دانند انجام دهند.»(1)

در پاسخ به این شبهه نکاتی بیان می شود:
نکته اول؛
استناد مفتیان وهابی به روایتی از کتاب شریف الارشاد و به تبع آن ادعای درخواست بیعت از سوی امام حسین (علیه‌السلام) با یزید، سخنی است که نیاز به بررسی و توضیح دارد. در حقیقت ادعای بیعت امام حسین (علیه‌السلام) با یزید، ادعایی است که عمر بن سعد ملعون بیان می‌کند و از امام در این زمینه سخنی بیان نشده است. اتفاقاً باید گفت بر خلاف سخن عمر سعد ملعون، وجود مقدس سیدالشهداء (علیه‌السلام) بارها به عدم بیعت با یزید اشاره فرموده بودند و سخنان و خطبه‌هایی هم در این رابطه بیان فرموده‌اند که در منابع روایی و تاریخی شیعه و اهل سنت بیان شده است. ابن ابی الحدید سنی مذهب نیز در کتابش به سخنان امام حسین (علیه‌السلام) اشاره می‌کند و می‌نویسد: «ذلت از ما بسیار دور است و خدا و رسول و مؤمنان و دامن‏‌های پاک و پاکیزه و افراد با حمیت و نفوس باغیرت آن را برای ما نمی‌‏پسندند.»(2) این سخنان حضرت که در میدان نبرد کربلا بیان شده، نشان از عدم بیعت است و معنای جنگ با یزید از آن فهمیده می‌شود.

همچنین امام در جای دیگر به عدم بیعت خود با یزید اشاره کرده اند؛ امام به یکی از شیعیان که قصد داشت تا حضرت را نصیحت کند، فرمودند: «هرگز با یزید، بیعت نمی‌کنم؛ چرا که حکومت پس از برادرم حسن، حق من است. معاویه هر چه خواست کرد، با اینکه برای برادرم حسن (علیه‌السلام)، سوگند یاد کرده بود که پس از خود، خلافت را به کسی از فرزندانش نسپارد و چنانچه من زنده بودم، به من باز گرداند. حال اگر معاویه از دنیا رفته و به عهد خود با من و برادرم حسن، وفا نکرده، ـ به خدا سوگند ـ با ما کاری کرده که ما را توان تحمّلش نیست. ای ابوبکر! من با یزید، که فسق و فجورش آشکار است، شراب می‌خورد، سگباز و بوزینه باز است و با خاندان پیامبر، دشمنی می‌کند، بیعت کنم!؟ به خدا سوگند! هرگز بیعت نمی‌کنم.»(3)
یا آنکه در میان خطبه‌های حضرت، عباراتی همچون «مِثلی لا یُبایِعُ لِمِثلِهِ.(4) مثل من هیچگاه با کسی مانند یزید بیعت نمی‌کند.» و «الخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلی آلِ أبی سُفیانَ.(5) خلافت بر آل ابوسفیان حرام شده است.» نقل شده است که نشان از عدم بیعت با یزید است.

نکته دوم؛
باید گفت، بر خلاف ادعای باطل مفتیان وهابی، اگر امام حسین (علیه‌السلام) قصد بیعت با یزید را داشتند، در همان مدینه و یا در مکه بیعت می کردند و خود و خانواده و یارانشان را به مشقت و سختی مسافرت و هجرت نمی‌انداختند. شاید کسی بگوید، حضرت به امید مساعدت و یاری مردم کوفه راهی شدند و هنگامی که امام صحنه را مخالف خود دیدند و جریان را بر عکس مشاهده کردند، تصمیم به بیعت گرفتند؛ این سخن، سخنی باطل است، زیرا اگر امام چنین ایده و فکری را در سر داشتند، یاران و اصحاب بیشتری در مدینه داشتند و محیط مدینه و شهر مکه برای اعلام حکومت و مقابله با یزید، بهتر از کوفه و عراق بوده است. اما خروج حضرت از مدینه و مکه، نشان از عدم تمایل حضرت برای تشکیل حکومت بوده و هدف مقدس سیدالشهداء (علیه‌السلام) مقابله با منکر و فحشای زمانشان، یعنی اسلام اموی بوده که همانند جسدی متعفن، لاشه‌اش بر سر مسمانان افتاده بود.

پی‌نوشت:
1. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص87، كنگره شيخ مفيد، قم‌، چاپ اول‌، 1413 ق‌. «أمّا بعدُ: فإِنّ اللّهَ قد ... رضىً وللأمّةِ صلاحٌ»
2. ابن أبی الحديد، شرح نهج البلاغة، ج3، ص145، چاپ اول، دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م.
3. محمد بن أبی طالب حسينى، تسلية المُجالس و زينة المَجالس (مقتل الحسين عليه السلام)، ج2، ص149، مؤسسة المعارف الإسلامية - ايران ؛ قم، چاپ اول، 1418 ق. «أنّی لا اُبایِعُ لَهُ أبَدا؛ لأَنَّ الأَمرَ إنَّما کانَ .... لا یَکونُ ذلِکَ أبَدا.»
4. ابن نما حلى، مثير الأحزان، ص24، مدرسه امام مهدى - قم، چاپ سوم، 1406 ق.
5. ابن شاذان قمى، الفضائل، ص78، رضى - قم، چاپ دوم، 1363ش.

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.