خروش عقلانیت علیه باور زرتشتیان درباره سگ
برخلاف سگ ستاییهای برخی روشنفکرنماها، اما صفات رذیله در وجود سگ، بیش از صفات نیکوی آن است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در سالهای اخیر با افزایش ضریب نفوذ رسانهها در زندگی انسانها، شوربختانه شاهد گسترش پیروی از سبک زندگی غربی در جامعه ایرانی هستیم. البته معتقدیم که این سبک زندگی در نهایت محکوم به شکست است و پیروان آن دیر یا زود، متوجه تباهی آن خواهند شد.
به هر روی یکی از مصادیق این سبک زندگی سگ بازی است که به گونههای مختلف، ظهور و بروز پیدا کرده است. مثلاً نگه داشتن سگ در خانه و همغذا شدن با آن یا کمپین حمایت از سگها به صورتی افراطی و... اما جالب آنکه برخی از مدعیان آریاییگرایی و وطنپرستی هم در حمایت افراطی و نابخردانه از سگها وارد گود شده اند. حال آنکه ما میگوییم سگ مخلوق خداوند است. حق زندگی دارد. اما از جهت شرعی لازم است فاصلهای بین انسان و سگ رعایت شود. به ویژه از رطوبت بدن سگ باید پرهیز کرد (که از آن به نجاست سگ تعبیر میشود).
اما در دین زرتشتی، سگ موجودی اهورایی و مقدس شمرده میشود. برخلاف مورچه و لاک پشت و... که مخلوقات اهریمن شمرده میشدند. (1)
در میان برخی از ایرانیان نیز این مشهور است که سگ حیوانی وفادار است. پس جا دارد که این ادعا را بررسی کنیم.
آیا سگ موجودی وفادار است؟
پاسخ: اگر بخواهیم منطقی و ژرف اندیشانه به این قضیه نگاه کنیم، آنگاه باید بگوییم که بله، برخی از سگها وفادارند؛ اما همیشه این طور نیست. بلکه برخی از سگها بیوفا هستند. حتی مواردی رخ داده که یک سگ، صاحب خود را به قتل رسانده است. (2) یا حتی ضرب المثلی وجود دارد که «نیمی از گله ما را سگ چوپان خورده» که نشان میدهد ایرانیان در مواردی از سگها خیانت دیده اند که چنین ضرب المثلی در ادبیات ایرانی شایع شده است.
حال اگر فرض کنیم که سگ واقعاً موجودی وفادار باشد، باز هم به نظر میرسد که وفاداری، همیشه چیز خوبی نیست. بلکه میتواند از یک زاویه، گاهی بد باشد. مثلاً سربازان بعثی به صدام وفادار بودند و بسیاری از جوانان بیگناه ایرانی را با دستِ بسته زنده زنده در خاک دفن کردند. یا نیروهای داعش هم به فرماندهان خود وفادارند. حال آیا این وفاداری قابل دفاع است؟
سگ: بیرحم و ضعیف کُش
بسیار دیده شده که سگها با بیرحمی به موجوداتی ضعیفتر از خود حمله کرده؛ آنان را تکه پاره کرده اند. نمونه اش همین چند وقت پیش، چند سگ، یک دختربچه را به قتل رساندند.
فرهیختگان ادبیات فارسی: سگ موجودی رذل و بدذات است.
ابوسعید ابوالخیر، شاعر و ادیب نامدار ایرانی در قرن 4-5 هجری، سگ را مظهر زشتیها نامیده و تمثال نفس اماره خوانده است: «تا تو سگ نفس را به فرمان باشی، آهو چشمان ز تو گریزان باشند». (3)
او در جایی دیگر، سگ را موجودی پلید نامیده و میگوید: «گر سگ به مَثَل درون دریا برود، دریا نشود پلید و سگ غرق شود». (4) یعنی سگ که موجودی پلید است، نمیتواند دریا را آلوده کند. پس انسان نیز باید دریادِل باشد.
خواجه عبدالله انصاری، شاعر، ادیب و عارف ایرانی در قرن 5 هجری نیز «سگ صفت» را به عنوان فحش نثار افراد بیخدا کرد و در ادامه گفت: «الهی چون سگ را در این درگاه بار است...عبدالله را با نا امیدی چه کار است». (5)
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر ایرانی در قرن 5 هجری هم در منظومه ویس و رامین، سگ را معیار بیارزشی و رذالت میشمارد: « ز سگ رسواتر و زو بی بهاتر» و ایضاً از عبارت «سگ منش» به جهت تحقیر افراد بَددِل استفاده شده است. (6)
عنصرالمعالی کیکاووس بن قابوسف شاعر و امیرزاده ایرانی در قرن 5 هجری نیز سگ را موجودی رذل و مصادق پَستی و خباثت شمرده است. چنان که انسانهای بد ذات را به سگ تشبیه کرده است: «نیک مردان درین سرای همت شیران دارند و بد مردان فعل سگان». (7)
خیام، شاعر و اندیشمند ایرانی در قرن 5-6 هجری هم سگ را نمادی از رذالت و حقارت و پلیدی میدانست. چنان که گفت اگر سخنم درست نباشد، من از سگ کمترم که دیگر بخواهم نام بهشت را به زبان بیاورم: «سگ به ز من است اگر برم نام بهشت». (8)
نظامی گنجوی هم در اشعار متعدد به همین معنی تصریح کرده، سگ را نماد رذالت و بی ارزشی خوانده است. چنان که در ادبیات کنونی مردم ایران نیز عبارت «از سگ کمتر» به معنی نهایت پَستی است، نظامی نیز عین همین معنی را به کار برده است: «سگ از من به بود گر تا توانم»، (9) «سگم وز سگ بتر پنهان نگویم»، (10) «سگ بر آن آدمی شرف دارد، که چو خر دیده بر علف دارد». (11)
مولوی جلال الدین محمد بلخی نیز سگ را موجودی بدگوهر و بدذات خوانده و گفت: «مه نور میفشاند و سگ بانگ میکند، مه را چه جرم خاصیت سگ چنین بد است». (12) در جایی دیگر سگ را نجس خوانده و گفت: «کی شود دریا ز پوز سگ نجس». (13) در جایی دیگر مولوی به ذات بیرحم و ضعیفکش سگ اشاره کرده و میگوید: «سگ هماره حمله بر مسکین کند، تا تواند زخم بر مسکین زند». (14) در جایی دیگر سگ را موجودی زشت خو و بددل مینامد: «چون گرسنه میشوی سگ میشوی، تند و بد پیوند و بدرگ میشوی». (15)
پینوشت:
1. «سگ در اندیشه آریایی»
2. «در هندوستان، یک سگ، صاحب خود را کُشت»
3. گنجور، ابوسعید ابوالخیر، رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران، رباعی شمارهٔ ۲۴۵.
4. گنجور، ابوسعید ابوالخیر، رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران، رباعی شمارهٔ 291.
5. خواجه عبدالله انصاری، مناجات نامه، مناجات شمارهٔ ۱۰۷.
6. فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، بخش ۳۱.
7. عنصرالمعالی، آغاز قابوسنامه.
8. خیام، رباعیات، رباعی شمارهٔ ۳۵.
9. نظامی گنجوی، خمسه: خسرو و شیرین، بخش ۵۲: فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
10. نظامی گنجوی، خمسه: خسرو و شیرین، بخش ۸۷: سرود گفتن باربد از زبان خسرو
11. نظامی، خمسه: هفت پیکر، بخش ۶: ستایش سخن و حکمت و اندرز
12. مولانا، دیوان شمس، غزلیات: غزل شمارهٔ ۴۴۶.
13. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش ۷۲.
14. مولانا، مثنوی معنوی: دفتر سوم، بخش ۱۱۱.
15. مولانا، مثنوی معنوی: دفتر اول، بخش ۱۳۸.
دیدگاهها
یکی
1401/05/19 - 23:35
لینک ثابت
به جای این که سگ رو سیبل کنیم
افزودن نظر جدید