پاسخ به شبهه ابن کثیر در مورد حدیث غدیر
ابن کثیر درباره صحت حدیث غدیر می نویسد: «ذهبی (استاد ابن کثیر) گفت: صدر این حدیث (من کنت مولاه فهذا علی مولاه) متواتر است و من یقین دارم که این حدیث از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) صادر شده است؛ اما جمله (اللهم وال من والاه) فقره دوم حدیث با سند قوی آمده است.»
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ ابن کثیر درباره حدیث غدیر می نویسد: «ذهبی (استاد ابن کثیر) گفت: صدر این حدیث (من کنت مولاه فهذا علی مولاه) متواتر است و من یقین دارم که این حدیث از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) صادر شده است؛ اما جمله (اللهم وال من والاه) دنبالهای است با سند قوی.»(1) وی در ادامه به نقل از راویان متعدد به ماجرای تبریک عمر بن خطاب اشاره میکند و از احتجاج به حدیث غدیر در رحبه و اعتراف و انکار برخی صحابه، روایاتی را میآورد.(2)
اما با اینکه خود ابن کثیر از دیگران روایات زیادی را در صحت حدیث غدیر نقل کرده است، اما معتقد است که اجتماع غدیر خم و بیان حدیث غدیر در شأن حضرت علی (علیهالسلام) بدان سبب بوده که پس از بازگشت حضرت از فتح یمن، چند تن از ناراضیان از حضرت، او را به خشونت و عدم رعایت عدالت در تقسیم غنائم متهم کردند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای اثبات برائت علی (علیهالسلام) و دفاع از او، اجتماع غدیر را ترتیب داده و خطبه غدیر را بیان کردند.(3)
اما در نقد این ادعای ابن کثیر سلفی باید گفت، این واقعه (غدیر و اعلام امامت و ولایت حضرت) هیچ ارتباطی با قضیه شکایت سپاه یمن ندارد؛ زیرا اگر شکایت، موجب صدور حدیث غدیر بوده و سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به منظور جواب دادن به شکایت های مطرح شده ایراد میگشت، لازم میشد که در محتوای حدیث غدیر به نوعی از شکایت، حرفی به میان بیاید و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مثلاً با اینگونه عبارات، به مردم بفرماید: «ای مردم! آنهایی که از علی (علیهالسلام) شکایت کردهاند، حرفشان درست نیست. ای مردم! آنهایی که کینه علی (علیهالسلام) در دلشان است، کارشان درست نیست. آنهایی که از علی (علیهالسلام) رنجیدهاند، کار درستی نکردند و لذا (من کنت مولاه فعلیّ مولاه)»
حال آنکه به اعتراف منابع روایی و تاریخی اهل سنت، حرفی از شکایت در متن حدیث غدیر به میان نیامده است؛ ولی در حدیث جیش یمن، عباراتی از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) که حاوی کلمه شکایت است، مانند «لاتشکوا علیّاً...» مشاهده میگردد.
همچنین باید گفت که اگر حدیث غدیر به خاطر قضیه شکایت صادر می شد، لازم بود که پس از اتمام خطبه، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) جریاناتی در خصوص رضایت یا عدم رضایت شاکیان مطرح گردیده باشد؛ در حالی که هیچ واقعهای پس از اتمام خطبه پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) در تاریخ گزارش نشده است که صلاحیت قرینه بودن صدور این حدیث را به جهت شکایت سپاه یمن داشته باشد.
نتیجه اینکه نه تنها قرینه ای در متن حدیث و اتفاقات پس از آن مبنی بر ارتباط این دو واقعه با یکدیگر وجود ندارد، بلکه هم در متن حدیث و هم در قضایای بعد از اتمام خطبه، قراینی وجود دارد که به هیچ وجه با ارتباط این دو واقعه سازگاری ندارند. اقرار گرفتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از مردم مبنی بر صاحب اختیار بودن خویش نسبت به مؤمنان، هرگز با تذکّر به این نکته که از حضرت علی (علیهالسلام) شکایت نکنید و او را دوست بدارید، تناسب ندارد.
همچنین تبریک گفتن حاضران به حضرت علی (علیهالسلام) و بیعت با آن حضرت پس از اتمام خطابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که خود ابن کثیر نیز این روایت را در کتاب البدایه و النهایه ذکر کرده و به صحت آن اعتراف کرده است، بیانگر آن است که فهم مخاطبان از کل سخنرانی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مسئله امامت و جانشینی بوده است؛ زیرا اگر محور خطابه، صرفاً برطرف کردن شکایاتی از حضرت علی (علیهالسلام) و امر به دوستی نسبت به آن حضرت باشد، تبریک و بیعت اصلاً معنا نداشت.
پینوشت:
1. ابن کثیر، أبوالفداء إسماعيل بن عمر قرشی بصری دمشقی، البداية والنهاية، ج7، ص668. تحقيق: عبدالله بن عبدالمحسن تركی، نشر دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان، چاپ اول. (قَالَ شَيْخُنَا أَبُوعَبْدِاللَّهِ الذَّهَبِيُّ: وَهَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ.)
2. همان، ج11، ص74.
3. همان، ج11، ص34.
افزودن نظر جدید