روش شبهه افکنی شبکه وهابیت و پاسخ نقضی به آن (قسمت اول)

  • 1401/04/12 - 16:01
کارشناس شبکه وهابی، شبهه قدیمی که پاسخش به کرات مطرح شده را با لحنی بیان می کند که انگار احتیاج به برهان ندارد. او با کلیپ تقطیع شده یکی از علمای شیعه و یک کارشناس صدا و سیما که سخن شان ظاهر در غلو و غیر عادی بود، شبهه خود را ثابت شده می‌نماید؛ در حالی که از مقبولات کتب اهل سنت نیز چنین مطالبی قابل ارائه است.
روش شبهه افکنی شبکه وهابیت و پاسخ نقضی به آن

در کتب اهل سنت مواردی یافت می شود که فردی غیر از پیامبر اکرم (ص) امری غیر عادی را به خود نسبت دهد یا دیگران امر غیر عادی به فردی نسبت داده‌اند. طبق روش کارشناس شبکه وهابیت به راحتی می‌توان آن قضایا را دروغ شمرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کارشناس شبکه ماهواره ای وهابی شبهه ای که بارها پاسخ داده شده، به صورتی مطرح کرده که انگار سخنان او اصل بدیهی است و احتیاج به برهان ندارد. او این مقدمات را پشت سر هم بیان می‌کند: (امامت در اعتقاد شیعه دروغی نسبت به اسلام است.) (شیعه عادت به دروغ گفتن دارد و معتقد است دروغ گفتن در امر امامت، مستحب است.)

سپس با استفاده از تقطیع دو کلیپ از یکی از علمای شیعه و یک کارشناس در صدا و سیما که سخنشان ظاهر در غلو و غیر عادی بوده قصد دارد شبهه خود (دروغگویی شیعه دروغ بودن امامت، استحباب دروغ در امر امامت) را ثابت کند.

به اینگونه استدلال می توان به دو صورت پاسخ داد:
_ اینکه بیاییم اعتقاد شیعه در مورد تقیه و مبحث امامت را از آیات و روایات مورد قبول اهل سنت اثبات کنیم.
_ صورت دیگر این است که از کتب اهل سنت مواردی را بیاوریم که فردی غیر از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امری غیر عادی را به خود نسبت دهد یا امری غیر عادی را به فردی نسبت دهند که اعتقاد به معجزه داشتن او ندارند و طبق روش این کارشناس به راحتی می‌توان آن قضایای ادعا شده را دروغ شمرد.

در این مقاله چند قضیه شبیه قضایایی که مجری شبکه وهابی تعریف کرد، از مقبولات کتب اهل سنت نقل می کنیم:

در روايتی از عایشه نقل شده است که جبرئيل به صورت من در لباس سبزی خدمت پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد.(1) در نقل دیگری می‌گويد: «خانه من مملو از فرشتگان بود.»(2)
در کرامت مشهوری که از خلیفه دوم نقل شده است، آمده است که در مدينه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بود و آيات قرآن را می خواند؛ يك دفعه سه مرتبه گفت: «يا ساريه! الجبل» همه متعجب از اینکه چه اتفاقی افتاده است؛ بعد از نماز از او پرسيدند كه چه شد که در وسط خطبه، اينچنين گفتید؟ گفت: در حين خطبه خواندن، يك نگاهی كردم به ملكوت زمين و زمان، ديدم لشكری كه برای فتح نهاوند فرستاديم، دشمنان از چند جهت در حال محاصره آنان هستند و قصد دارند آنها را از بين ببرند؛ فرمانده لشکر اسلام، ساريه بود؛ او را صدا زدم كه به طرف كوه پناه برید و از يك طرف با دشمن بجنگيد، تا آنها شما را محاصره نكنند؛ آنها هم به سمت كوه آمده و جنگيدند. بعد از 3 ماه كه لشكر به مدينه آمد، سؤال كرديم كه آيا اين قضيه را شما هم ديديد؟ گفتند: بله! در فلان روز در بيابان نهاوند بوديم كه صدای خلیفه در فضا طنين انداز شد و همه لشكر هم صدای او را شنيدند و او از مدينه صدا زد: «يا ساریه! الجبل» و اگر صدای او نبود، همه از بين رفته بوديم و اين پيروزی هم نصيب اسلام نمی‌شد.(3)

فخر رازی در تفسيرش می نويسد: «رود نيل طغيان كرده بود و خانه های مردم داشت نابود می شد. آمدند خدمت خلیفه دوم كه ای خليفه رسول الله! به داد ما برس كه خانه هايمان رفت. جناب عمر بن خطاب گفت: يك سفالی برای من بياوريد؛ سريع برای او آوردند و با دستش بر روی آن سفال نوشت: اگر به امر خداوند جاری می‌شوی، پس جاری شو و اگر به امر خودت جاری می‌شوی، ما كاری نداريم هر كاری می‌كنی بكن. بعد از آن، اين رودخانه ديگر طغيان نكرد و مردم از طغيان رود نيل راحت شدند.»(4)

حال اگر با روش مجری شبکه وهابی با این مطالب خارق العاده برخورد شود و بیان شود این افراد که نه عصمت داشته و نه با جبرئیل در ارتباط بوده اند امکان ندارد چنین اتفاقاتی برایشان رقم بخورد؛ بنابراین می‌توان با روش استدلال این شبکه به راحتی و بدون بررسی سندی و محتوایی این مطالب نتیجه بگیریم که مسلمانان غیر شیعه نیز عادت به دروغگویی دارند، بنابراین عقایدشان باطل است.

پی‌نوشت:
1. «عن عائشه: أن جبرئل جاء بصورتها فی خرقه حرير الي النبی ص.» ذهبی، شمس الدين أبوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان، سير اعلام النبلاء، مؤسسة الرساله، 1405 ق، ج2، ص141.
2. «و لقد حفت الملائکه بيتی». سير اعلام النبلاء، ج2، ص141.
3. ابن کثیر، أبوالفداء إسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، دار الهجر، 1424 ق، ج10، ص173.
ابن قدامه مقدسی، أبومحمد موفق الدين عبد الله بن أحمد، المغنی، 1388 ق، ج9، ص318.
ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد بن أحمد، الشرح الكبير على متن المقنع، ج10، ص387.
مناوی، زين الدين محمد، فيض القدير شرح الجامع الصغير، المكتبة التجارية الكبرى، 1356 ق، ج4، ص507.
فخر رازی، أبوعبدالله محمد بن عمر، تفسير الرازی، دار إحياء التراث العربی، 1420 ق، ج21، ص433.
ابن تيميه، تقی الدين أبوالعباس أحمد بن عبدالحليم، دقائق التفسير، مؤسسة علوم القرآن، 1404 ق، ج2، ص140.
ابن أثير، أبوالحسن علی بن محمد شیبانی، أسد الغابة، ج2، ص154 و ج3، ص660.
ابن حجر عسقلانی، أبوالفضل أحمد بن علی، الإصابة، دارالکتب العلمیة، 1415 ق، ج3، ص5.
ابن أثير، أبوالحسن علی بن محمد شیبانی، الكامل فی التاريخ، دار الكتاب العربی، 1417 ق، ج2، ص422.
ذهبی، شمس الدين أبوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان، تاريخ الإسلام، دار الغرب الإسلامی، 2003 م، ج1، ص384.
ابن خلدون، تاريخ ابن خلدون، دار الفکر، 1408 ق، ج1، ص137 و ج2، ص566.
زبيدی، محمّد بن محمّد بن عبدالرزّاق، تاج العروس، ج32، ص334 و ج38، ص263.
4.  فخر رازی، أبوعبدالله محمد بن عمر، تفسير الرازی، دار إحياء التراث العربی، 1420 ق، ج21، ص433.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.