سگدید یکی از رسوم زرتشتی
در باور زرتشتیان، مرگ از سوی اهریمن است. به محض اینکه انسان بمیرد، یک دیو اهریمنی به نام نَسو (دروجِ نَسو) در جنازه وارد میشود. از همین روی، زرتشتیان، یک سگ را به نزدیک مُرده میآوردند تا جنازه را ببیند. چون معتقد بودند که نگاه سگ به مُرده باعث فرار دیو نَسو میشد. هرچند در متن اوستا، انجام مراسم سگدید، حُکم اهورمزدا (خدای زرتشتیان) به زرتشت خوانده شد؛ اما امروز زرتشتیان این مراسم را رها کردند. چون سران جامعه زرتشتی، به خرافی و نادرست بودن آن واقف شدند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در باور زرتشتیان، مرگ از سوی اهریمن است. به محض اینکه انسان بمیرد، یک دیو اهریمنی به نام نَسو (دروجِ نَسو) در جنازه وارد میشود.[1] به این سبب، لاشه و جنازه انسان، در باور زرتشتیان، بسیار بسیار نجس و پلید شمرده میشود. از همین روی، زرتشتیان در تشییع جنازه باید آداب و رسوم خاصی را رعایت کنند که نجاست مُرده به آنان سرایت نکند.
یکی از این آداب، رسم سگدید است که البته پیچیدگیهای بسیاری هم دارد. طبق اوستا و سنت زرتشتی، آنان باید یک سگ چهارچشم را میآوردند. منظور از سگ چهارچشم، سگی است که بالای دو چشمش، دو نشان خاصی دارد تا به صورت چهارچشم دیده میشود. یا سگی سفید که گوشهای زرد دارد.[2]
مراسم سگدید بدین صورت بود که مرده را در جایی قرار میدادند. سپس سگ را نزدیک او میبردند تا جنازه را ببیند.[3] آنگاه جنازه را به دخمه میبردند تا خوراک کلاغها و کرکسها شود. چون در دین زرتشتی، دفن کردن و آتش زدن جنازه انسان، ممنوع و از گناهان بزرگ شمرده میشد. پس جنازهها را به دخمه میبردند تا خوراک درندگان و لاشهخواران شود.
اما چرا مراسم سگدید انجام میشد؟
در باور زرتشتیان، نگاه سگ به مُرده باعث فرار دیو نَسو میشد.[4]
اما امروزه برخی اصرار دارند که مسئله سگدید را به این صورت توجیه کنند که شاید اقدام به این عمل، جهت آن بوده که اگر جنازه هنوز جان داشته (یعنی دچار مرگ کاذب شده بوده)، سگ با حس بویایی قوی خود، متوجه میشد که این شخص هنوز زنده است.[5]
در پاسخ باید بگوییم این توجیه درست نیست. چون:
- در اوستا و سنت زرتشتی به صراحت آمده که سگدید به جهت فراری دادن دیوها انجام میشود. نه درکِ زنده بودن یا نبودن جنازه!
- اگر بحث شامه تند و حس بویایی قوی سگ ملاک بود، پس دیگر چه نیازی به سگ چهارچشم (با آن ویژگیهای خاص) بود؟ اصلاً چهارچشم بودنِ سگ (اینکه بالای چشمانش، نشانه داشته باشد) چه ربطی به حس بویایی آن دارد؟
- سگدید فقط برای مردهها نیست. بلکه برای زندهها هم هست. مثلاً در غسل برشنوم که بر زندهها انجام میشود هم باید سگی حضور داشته باشد تا دیوها را فراری بدهد.[6]
- اگر منظور از سگدید، دریافتِ زنده یا مرده بودن جنازه باشد، اوستا و روایت زرتشتی خیلی راحت میتوانستند همین مسئله را به سادگی مطرح کنند. دیگر نیازی به بحث فرار دیو و... نبود. اما میبینیم که بحث سگدید، دقیقاً به منظور فراری دادن دیوها مطرح است.
- سگدید درباره هر مرده ای اِعمال میشود.[7] یعنی کسی که سر از بدنش جدا باشد، یا تکه تکه هم شده باشد، باز هم باید سگدید شود. خوب مشخص است که اصلاً فهمیدن زنده یا مرده بودن جسد ملاک نیست. کسی که سرش بریده شده یقیناً مُرده! اما وقتی سگدید میشود این یعنی منظور، همان بحث فراری دادن دیوها است.
چرا زرتشتیان، فرمان اهورامزدا را رها کردند؟
در متن اوستا، انجام مراسم سگدید، حُکم اهورمزدا (خدای زرتشتیان) به زرتشت است. یعنی امر الهی نامیده شده است.[8] اما امروز زرتشتیان این مراسم را رها کردند. چرا؟ چون رهبران زرتشتی، به خُرافی و نادرست بودن آن واقف شدند؟ حتی موبد جهانگیر اوشیدری (رئیس سابق انجمن موبدان تهران) در دانشنامه مزدیسنا، هیچ مدخلی به بحث سگدید اختصاص نداد. که نشان میدهد سران جامعه زرتشتی مایل به سانسور و بایکوت این دستور دینی خود هستند.
پینوشت:
[1]. ژاله آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، تاریخ جامع ایران، به کوشش حسن رضایی باغبیدی و محمود جعفری دهقی، تهران، ۱۳۹۳، ص 708-709.
اوستا، وندیداد، فرگرد 7، بند 1-2. اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391، ج 2، صص 729.
[2]. اوستا، وندیداد، فرگرد 8، بند 16-18.
THE PERSIAN RIVAYATS of Hormazyar Framarz, by Ervad Bamanji Nusserwanji Dhabhar, M.A. Published by the K.R. Cama Oriental Institute, Bombay, 1932. Chapter: 116 & 135,
[3]. اوستا، وندیداد، فرگرد 8، بند 16-18.
اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391، ج 2، صص 748-749.
Mahnaz Moazami, "NASU", ncyclopædia Iranica, Last Updated: August 24, 2016
[4]. اوستا، وندیداد، فرگرد 8، بند 16. اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391، ج 2، ص 748.
Mahnaz Moazami, "NASU", ncyclopædia Iranica, Last Updated: August 24, 2016.
THE PERSIAN RIVAYATS of Hormazyar Framarz, by Ervad Bamanji Nusserwanji Dhabhar, M.A. Published by the K.R. Cama Oriental Institute, Bombay, 1932. Chapter: 116 & 135,
[5]. ملیحه مهدوی، «سگدید، رانش اهریمن». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره چهلم، 1379، ص 56.
[6]. Mary Boyce, Dog: ii. IN ZOROASTRIANISM, Encyclopædia Iranica.
همچنین: اوستا، وندیداد، فرگرد 8، بند 37-38.
[7]. اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391، ج 2، ص 729.
THE PERSIAN RIVAYATS of Hormazyar Framarz, by Ervad Bamanji Nusserwanji Dhabhar, M.A. Published by the K.R. Cama Oriental Institute, Bombay, 1932. Chapter: 116 & 135
[8]. اوستا، وندیداد، فرگرد 8، بند 16-18.
افزودن نظر جدید