زبانی شبیه به عربی، زبان اداری حکومت هخامنشی!
والتر هینتس (Walther Hinz) یکی از 10 ایران شناس بزرگ جهان مینویسد: پارسها از خود، خطی برای نوشتن نداشتند. پس به دستور داریوش، کاتبان ایلامی و آرامی از روی خط خودشان، خطی برای پارسها ساختند. حتی در حکومت هخامنشی، خط و زبان آرامی (Aramaic)، خط و زبان اداری شمرده میشد. این در حالی است که آرامیها، هم تبار عربها بودند و زبانشان بسیار بسیار به عربی شبیه است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اغلب باستانگرایان در جامعه ایرانی، شعارهای ضد عربی را میپسندند. البته میدانیم که بسیاری از آنان در حقیقت با عربستان سعودی و امارات و دیگر دولتهای جنایتکار عربی مشکلی ندارند. بلکه منظورشان از فحاشی به عربها، زخم زدن بر پیکر عرب های جبهه مقاومت است، یعنی حزب الله لبنان، حشد الشعبی عراق، انصار الله یمن و...
به هر روی، اما جالب است بدانیم که در حکومت هخامنشی، خط و زبان آرامی (Aramaic)، خط و زبان اداری شمرده میشد. والتر هینتس (یکی از 10 ایران شناس بزرگ جهان) مینویسد: پارسها از خود، خطی برای نوشتن نداشتند. از همین روی، داریوش به کاتبان ایلامی و آرامی دستور داد تا یک خط پارسی اختراع کنند. کاتبان ایلامی و آرامی هم از روی خط خودشان، خطی برای پارسها ساختند.[1]
والتر هینتس (Walther Hinz) در ادامه مینویسد: «حتی در دیوارهی صخرهی آرامگاه داریوش در نقش رستم نبشتهای آرامی بر جای مانده است. کم نیستند الواح ایلامی انبار دربار تخت جمشید که یادداشتهای افزودهای به آرامی دارند. در حقیقت آرامیِ شاهنشاهی آن گونه که یوزف مارکوارت (Josef Markwart) نامیده است، زبان اداری واقعی در مکاتبات هخامنشیان بوده است».[2]
آرامیها، هم تبار عربها
اما این آرامیها (صاحبان زبان و خط آرامی) که بودند؟ در خاورمیانه باستان، گروهی از مردمان زندگی میکردند که از حیث تاریخی و فرهنگی، ریشهای بس عمیق در منطقه داشتند: آرامیها (Aramaean)، گروهی از مردمان سامی که همتبار عربها بودند.[3] آرامیان در گسترهای وسیع از غرب ایران گرفته تا عراق و سوریه و جنوب ترکیه و اردن و فلسطین و لبنان و شمال جزیرة العرب در آمد و شد بودند.
زبان آرامی، بسیار بسیار شبیه زبان عربی است و به راحتی میتوان گفت که این دو زبان، برادر یکدیگر هستند. در شباهت زبان آرامی و زبان عربی به چند مثال توجه کنیم:
آب: [آرامی: مَیَه] [عربی: ماء، مای]
پادشاه: [آرامی: مَلِک] [عربی: مَلِک]
زن: [آرامی: نِش] [عربی: نِسأة، جمع: نِساء]
بانو: [آرامی: مِرأت] [عربی: إمرَأة، مَرأة]
سال: [آرامی: شِنَت] [عربی: سَنَة]
نام: [آرامی: اِسم] [عربی: إسم]
نام: [آرامی: اِسم] [عربی: إسم] و موارد دیگر...[4]
پینوشت:
[1]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 40-41.
[2]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 298.
[3]. بنگرید به: Zadok, Ran (2013). "The Onomastics of the Chaldean, Aramean, and Arabian Tribes in Babylonia during the First Millennium". Arameans, Chaldeans, and Arabs in Babylonia and Palestine in the First Millennium B.C. Wiesbaden: Harrassowitz Verlag. pp. 261–336.
[4]. بنگرید به: «واژگان عربی-آرامی در کتیبههای ساسانی»
افزودن نظر جدید