اثبات عقلی ولایت فقیه

  • 1400/08/16 - 14:02
برای اثبات عقلی ولایت فیقه می توانیم به سه مقدمه ی عقلی تمسک کنیم. ابتدا اینکه انسان ناچرا است که حاکمی داشته باشد و الا هرج و مرج و بی قانونی در جوامع ایجاد می شود. دومین مقدمه اینکه بهترین قانون قانونی است که از معصوم صادر و توسط معصوم اجرا می شود و در نهایت وقتی دسترسی به معصوم نباشد نزدیک ترین شخص به آنها صلاحیت حکومت دارد. مصداق بارز آن هم ولی فقیه جامع الشرایط است.

پایگاه جامع فرق،ادیان و مذاهب_ دلایلى که براى اثبات ولایت فقیه اقامه شده به دو دسته ادلّه عقلى و ادلّه نقلى تقسیم مى‌گردد. باید توجه داشت که علماى شیعه معتقدند براى اثبات به یک حکم شرعى ممکن است به چهار نوع دلیل استناد کنیم: 1ـ کتاب 2ـ سنّت معصومین‌(علیهم السلام) 3ـ اجماع 4ـ عقل.

 از نظر علماى شیعه لازم نیست براى اثبات یک حکم شرعى حتماً آیه یا روایتى در دست داشته باشیم بلکه مى‌توان با استفاده از عقل و دلیل عقلى معتبر نیز به حکمى از احکام شریعت اسلام دست یافت و آن را اثبات نمود.

 بنابر این، از نظر فقهى ارزش استناد به دلیل عقلى براى اثبات ولایت فقیه به هیچ روى کم‌تر از ارزش استناد به ادلّه نقلى و آیات و روایات نیست. ما در این جا یکی از دلایل عقلی را بیان خواهیم کرد.

این دلیل بطور خلاصه از مقدمات ذیل تشکیل مى‌شود:

‌‌ الف. براى تأمین مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگیرى از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام، وجود حکومت در جامعه ضرورى و لازم است. امیرالمومنین علی(علیه السلام) هم در تایید این ضرورت می‌فرمایند:

 « لاَبُدَّ لِلْنَّاسِ مِنْ اَمِیر بَرٍّ اَوْ فَاجِر؛ وجود حاکمى براى مردم، چه نیکو کار و عادل یا ستم گر و زشت کار، لازم است»(نهج البلاغه خطبه 40)

‌‌ ب. حکومت ایده‌آل و عالى‌ترین و مطلوب‌ترین شکل آن، حکومتى است که امام معصوم‌(علیه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره کند.

‌‌ ج. بر این اساس هنگامى که رسیدن یک هدف به طور کامل و در حدّ مطلوب و ایده‌آل آن میسّر نباشد، باید نزدیک‌ترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد، لذا در بحث ما هم هنگامى که مردم از مصالح حکومت معصوم‌(علیه السلام) محروم بودند باید بدنبال نزدیک‌ترین مرتبه به حکومت معصوم باشیم.

‌‌ د. اقربیت و نزدیکى یک حکومت به حکومت معصوم‌(علیه السلام) در سه امر اصلى متبلور مى‌شود: یکى علم به احکام کلّى اسلام (فقاهت)، دوم شایستگى روحى و اخلاقى به گونه‌اى که تحت تأثیر هواهاى نفسانى و تهدید و تطمیع‌ها قرار نگیرد (تقوا)، و سوم کارآیى در مقام مدیریت جامعه که خود به خصلت‌ها و صفاتى از قبیل درک سیاسى و اجتماعى، آگاهى از مسائل بین المللى، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهکاران، حدس صائب در تشخیص اولویت‌ها و... قابل تحلیل است.

بر اساس این مقدمات نتیجه مى‌گیریم: پس در زمان غیبت امام معصوم‌(علیه السلام) کسى که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشد باید زعامت و پیشوایى جامعه را عهده‌دار شود و با قرار گرفتن در رأس حکومت، ارکان آن را هماهنگ نموده و به‌سوى کمال مطلوب سوق دهد. و چنین کسى جز فقیه جامع‌الشرایط شخص دیگرى نخواهد بود.

اینگونه است که با راهنمایی حکم عقل می توان به اثبات ولایت فقیه رسید. برای کسانی که حتی شیعه هم نیستند و به معصومین اعتقاد ندارند این روش حکومت حداقل در حد نظریه  بهترین نوع حکومت است.

این افراد می‌توانند وقوع این نوع حکومت را منکر باشند اما اصل امکان آن را نمی توانند ممتنع بدانند. به عبارت دیگر یک غیر مسلمان می تواند ادعا کند و احتمال دهد که در تاریخ هیچ معصومی وجود نداشته که اصلح برای حکومت باشد(که البته در جای خود قابل بحث است) اما نمی تواند این احتمال را با قطعیت رد نماید و فرض وجود معصوم برای او محال نیست. پس اگر مبنا را بر احتمال وجود معصومین دهد لاجرم باید مقدمات فوق‌الذکر را هم بپذیرد چرا که با حکم مستقیم عقل بدست آمده اند.

پی‌نوشت: در تکمیل این بحث از کتاب "نگاهی گذرا به نظریه ی ولایت فقیه" مرحوم علامه مصباح بهره گیری شده است.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.