پرداختن به سحر و جادو، ابزار مشترک عرفانهای کاذب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اندیشههای اومانیستی و ماتریالیستی دنیای مدرن، انسان را به پوچی و فرسایش روحی رسانده است. از همین رو انسان امروزی به سمت معنویت گرایش پیدا کرده تا به وسیله آن زندگی بیروح و مادی خود را حیاتی دوباره بخشیده و مسیری را برای نزدیک شدن به خدا پیدا کند.
با توجه به این تقاضای روز افزون فرقهها و نحلههای انحرافی نیز رشد کرده و با ره زنی انسان را به سوی سراب و ناکجا آباد سوق میدهند. گسترش روز افزون فرقهها و عرفانهای کاذب، تا بدان جاست که میتوان بیتردید قرن بیستم را قرن هجوم افراد به معنویت و عرفان خواند.
معنویت همان چیزی است، که انسان را به سوی نگاه معنادار و عمیق راهنمایی کرده و همچنین درک او از هستی را ارتقا بخشیده و زندگانی در این دنیا را برای او ارزشمند، ولی در عین حال زودگذر نشان می دهد. در حقیقت انسان تشنه عرفان و معنویت به دنبال چیزی است که برای او نشاط، آرامش، و امید به زندگی را به ارمغان بیاورد؛ اما به دلیل عدم آشنایی انسان با معنویت اصیل و نداشتن معرفت لازم نسبت به مسائل معنوی، گرفتار عرفان های غیر اصیل شده و از صراط مستقیم منحرف می شود.
معنویت و عرفان به دلیل سروکار داشتن با امورات درونی و قلبی، میدان فراخی برای عوام فریبی، تحریف، و انحراف است. یکی از شگردهای مشترک عرفانهای کاذب، استفاده حداکثری از اعمال سحر و جادو، در رسیدن به اهداف است. البته استفاده از مواد مخدر، سکس(تعداد زیادی از مردم در مناطق مختلف جهان، معتقدند که لذت مادی از مسایل جنسی، برترین تجربه معنادار در زندگی انسان است) و بیاعتنایی به اصول دینی و شرعی،[1] نیز در جذب مخاطب نقش بی تاثیر نیست.
آنچه به ترویج سحر و جادو دامن میزند؛ القاء رویکرد معرفت گرایانه و عرفانی نسبت به اعمال جادو و سحر، توسط سران معنویتهای کاذب است. به طوری که یکی از دلایل اقبال گسترده انسان ها به سحر و جادو، پاسخی است که آن ها به موج جدید از این نوع معنویت داده اند. به همین دلیل جادو و سحر، طریقی برای رسیدن انسان معاصربه معنویت و خدا شد.
از نمونه های بهره بردن برخی معنویت ها و فرق از طلسم و جادو، می توان به عرفان موسوم به حلقه اشاره کرد. محمدعلی طاهری سرکرده عرفان حلقه، در بحث طلسم و روش به کارگیری افراد از غیرارگانیکها می گوید: «یک شگردی دارند اینها برای کارشان؛ از یک طرف، تسخیر میکنند آن موجود غیرارگانیک را، خصوصاً جن را (که تسخیر موجودات غیرارگانیک خودش فوت و فن خاص خودش را دارد)، بچهاش را گروگان نگه میدارند؛ و خودش را میفرستند دنبال مأموریت و او موظف است که مأموریت محوله را انجام بدهد.»[2]
وی در ادامه می گوید: همه طلسمها، موکلهای مخصوص به خودشان را دارند؛ یعنی با جاری شدن طلسم، با آمدن آن شکل، لوح نوشته و حتی خط و خطوطی که ظاهرا میگوییم خب این چهارتا خط است دیگه؛ ولی همینها یک کانکشن(راه ارتباطی) را با یک جایی برقرار میکند و موجود غیرارگانیکی را فعال میکند و این میآید در زندگی ما؛ یک جایی به نفع ما کار انجام میدهد و یک جایی هم قرار است به ضرر ما کار انجام بشود.»[3]
توضیحات طاهری درباره طلسم و روش آن، چنان با قاطعیت، اشراف کامل، بدون تردید و بدون ذکر منبع بیان میشود، که مخاطب به راحتی میتواند نتیجه بگیرد طاهری به احتمال زیاد تجربه تسخیر را دارد. همچنین این مطلب که (غیرارگانیک جایی به نفع ما کار انجام میدهد [احتمال درمان به کمک غیر ارگانیکها] و یک جایی هم قرار است به ضرر ما کار انجام دهد [برونریزیها و تبعات و بدحالیهای بعد از دفاعی] این گمان را تشدید میکند.) این سخن طاهری، خود حاکی از استفاده و بهرهبرداری از سحر و جادو توسط سرکرده فرقه کیهانی است.
برای تایید استفاده طاهری از سحر و جادو باید گفت: «ارتباط با ارواح و اجنه و شیاطین و استفاده علمی و عملی از آنها، در اصطلاح لغوی و فقهی، سحر نامیده میشود. در قرآن کریم، ساحری کفر، بیایمانی، بیتقوایی، معاملهای بد با خود، بیبهرگی از آخرت و افزایش گناه و خواری شمرده شده است.»[4]
نمونه دیگر، بسیاری از کارهایی است که سای بابا در منظر عموم مردم و مخاطبانش انجام میداد. در فیلمهایی که از مراسمات او ضبط شده است، بعد از تماشای تصاویر ضبط شده متوجه میشویم که آستین پیراهن بلند سایبابا، در موقع خارج کردن شیئی از دهانش، به مدت چند ثانیه، یک دستمال را جلوی دهان خود نگه میدارد، نقش مهمی دارد.
مردم، به دلیل هیجانی بودن عمل انجام شده، متوجه چشمبندی و شعبده بودن آن نمی شوند، ولی در حقیقت این قبیل اعمال نوعی تردستی و چشمبندی حرفهای به حساب میآید. کسانی که به اقامتگاه سایبابا رفته و با مریدان وی به گفتگو نشستهاند، از قول برخی از مبلغین سایبابا میگویند که آنان کرامت و معجزه را در مورد سایبابا قبول ندارند. «هانس، مسیحی کاتولیکی بود، که پدرش در آلمان یکی از مبلغین سایبابا بود، ولی کرامت و معجزه را درباره سایبابا قبول نداشت.»[5]
نمونه دیگر پائولو کوئیلیو است. این فرد در مرحلهای از زندگی خود به جادوگری روی آورد. وی مخاطبان خود را نیز به این کار تشویق میکند. او در کتاب (والکریها) در اهمیت جادو میگوید: «چه چیزی برای من خیلی مهم باشد؟ جی (استاد پائولو) قبل از اینکه جواب بدهد، قدری مکث کرد: جادو! پائولو اصرار داشت: نه! یک چیز دیگر، جی گفت: زن! جادو و زن. پائولو خندهاش گرفت و گفت: ایندو برای من خیلی مهم است!»[6]
پدر شیطانپرستی مدرن (آلیستر کرولی)، کسی بود که جادوگری را به طور گسترده رواج داد. او انجمنی برای گسترش جادو تاسیس کرد و کتاب قانون خود را با همین هدف به رشته تحریر درآورد.
پائولو کوئیلیو که خود شیفته آیینهای شیطانی است و تجربهای در عالم جادو دارد، شخصیت و ایدهی (آلیستر کرولی) را چنین توصیف میکند: «(کرولی) شخصیتی بسیار شگفت انگیز در تاریخ جادو است.»[7]
بنابراین استفاده از سحر و جادو برای جذب مخاطب در عرفانهای نوظهور جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که سرکردگان این معنویتها، با برقراری ارتباط مستمر با اجنه و شیاطین، و انجام برخی اعمال همانند غیب گویی و ... افراد را به سمت گروه و مسلک خود جذب می کنند.
پی نوشت:
[1]. ویلیام مونتگمری وات، حقیقت دینی در عصر ما، ترجمه ابوالفضل محمودی، ص92.
[2]. جزوه دوره تشعشع دفاعی، فراپزشکی، دوره مربیگری (مستری)، ص 34.
[3]. همان.
[4]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین، قم، ج1، ص 234.
[5]. گریوانی مسلم، عرفان وارهها، تهران، نشرموسسه دانش و اندیشه معاصر، ص352.
[6]. زندگی من، خوان آریاس، ترجمه خجسته کیهان، نشر مروارید، ۱۳۸۱، ص ۱۲۴.
[7]. همان
افزودن نظر جدید