دوستی ومخالفت با پیامبر(ص)
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ نسبت به شبههای که توسط کارشناس شبکه وهابی وصال بیان شده که یکی از راههای شناخت خوب بودن یک شخص، توجه به دوستان آن شخص است، و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم بهترین دوست برای صحابه و خلفا بوده و با برخی حتی ارتباط خویشاوندی داشته و اینکه اگر شخصی، ایرادی داشته، چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از آنها فاصله نگرفته؟ آنها را از خود دور نساخته؟
درجواب میگوییم که:
این یک قاعده کلی نیست. اینطور نیست، خصوصاً نسبت به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که برای هدایت مبعوث شده و حتی باید به بدترین افراد که حتی مسلمان هم نبودند نزدیک شود تا بتواند آنها را به دین اسلام دعوت کند و حسن خلق نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نسبت به همه، یکی از روشهای دعوت و حکمتهای نبوت است و این دلیل نمیشود که بگوییم همه افرادی که پیامبر به آنها نزدیک بوده و ارتباط داشته، از بهترینها هستند؛ چرا که شواهدی موجود بر کوتاهی برخی از صحابه و مخالفت با دستورات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در منابع مختلف وجود دارد.
قرآن کریم در آیات متعددی از لزوم شرکت در جهاد و در عین حال از کوتاهی و مخالفت صحابه از حضور در جنگها سخن گفته است و فرموده بسیاری از صحابه از شرکت در جنگها سر باز زدند و با دستور خدا و رسولش مخالفت کردند.
از جمله آنها، جنگ تبوک است که بسیاری از صحابه، بدون عذر موجه و با بهانههای واهی مانند ترس از گرما و دوری راه با فرمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و رفتن به جنگ مخالفت کردند. قرآن کریم در وصف این عده میفرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ.[توبه/81] آنان كه در خانه نشستهاند و از همراهى با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) تخلف ورزيدند خوشحالند. جهاد با مال و جان خويش را، در راه خدا، ناخوش شمردند و گفتند: در هواى گرم به جنگ نرويد. اگر میفهمند بگو: گرماى آتش جهنم بيشتر است.»
ابن سعد میگوید: «هشتاد و چند نفر از منافقین و هشتاد دو نفر از بادیه نشینان بهانهجویی کردند و اذن ماندن گرفتند.»[1]
همین داستان در جنگ بدر نیز وجود داشت؛ قرآن کریم در این زمینه نیز فرمود: «كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنْظُرُونَ.[انفال/5-6] آن چنان بود كه پروردگارت تو را از خانهات به حق بيرون آورد، (برای جنگ بدر) حال آنكه گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند. با آنكه حقيقت بر آنها آشكار شده درباره آن با تو مجادله میكنند، چنان قدم برمیدارند كه گويى میبينند كه آنها را به سوى مرگ میبرند.»
واقدی میگوید: «وقتی خداوند دستور داد که به سوی بدر خارج شوید، گروهی از مومنان کراهت داشتند ... میگفتند تعداد ما کم است ... تا اینکه اختلاف بزرگی در این زمینه پیش آمد.»[2]
بخاری در «صحیح» خود، در باب جنگ احد و فرار کردن برخی از صحابه و پشت کردن به دشمنان از مخالفت نابخشودنی صحابه در روز احد چنین میگوید: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در روز احد، 50 نفر پیاده نظام به فرماندهی عبدالله بن جبیر (به عنوان تیرانداز در یک نقطه حساس) را قرار داد و به آنان فرمود: «اگر دیدید که همه نابود شدیم از جایتان حرکت نکنید و اگر دیدید که پیروز شدیم، همانجا بمانید تا پیکی برای شما بفرستم؛ ... اینان چون پیروزی مسلمانان را دیدند، برای جمعآوری غنیمت از فرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و نیز فرمانده خود سرپیچی کرده و آنجا را ترک کردند و در نتیجه، مسلمانان از پشت مورد حمله قرار گرفتند و پس از پیروزی شکست خوردند...»[3]
پا به فرار گذاشتن و پشت به دشمن کردن عمر بن خطاب در جنگ حنین، در حالی است که در آن جنگ، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با گفتن جمله «أَيْنَ أَصْحَابُ السَّمُرَةِ» کسانی را که از جنگ گریختند را به ياد پيمانی انداخت كه در حديبيه بسته بودند.[4] پیمان و بیعتی که اهل سنت، آن را یکی از دلایل بهشتی بودن و عدالت صحابه میدانند. آیا این فرار، به معنای شکستن پیمان نبود؟!
نکته جالب و خندهداری که بخاری نقل میکند، این است که وقتی ابوقتاده از عمر بن خطاب که خود از فرار کنندگان در جنگ حنین بود پرسید، چرا مردم فرار میکنند؟ پاسخ داد: این امر خداوند است.[5]
دانشمندان اهل سنت باید بر سر این سخن خلیفه دوم، سالها تامل و تتبع کنند که چه طور با اینکه امر خداوند ایستادگی در برابر سپاه دشمن بوده است نه فرار از میدان جنگ، خلیفه دوم، فرار از جنگ و مخالفت با فرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را امر خداوند میخواند. البته شاید این مسأله نیز یکی از اجتهادات جناب عمربن خطاب باشد.
اینها تنها نمونهای کوچک از مخالفتهای صحابه با پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است و مخالفتهای دیگر صحابه با آیات قرآنی از جمله نوشیدن شراب بعد از نزول آیه تحریم و ...؛ لذا اینکه این افراد چون با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ارتباط داشتند، دلیل بر این نمیشود که بگوییم همگی جزء بهترین افراد هستند؛ چون ارتباط حسنه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که از جانب خدا مبعوث شده برای هدایت بشر یکی از مقتضیات و حکمتهای نبوت است.
پینوشت:
[1]. ابن سعد، طبقات الکبری، ج2، ص165، دار صادر – بيروت.
[2]. واقدی، کتاب المغازی، ج1، ص131، دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424 هـ.
[3]. بخاری، صحیح البخاری، ج3، ص1105، دار ابن كثير، بيروت - 1407.
[4]. صحيح مسلم، ج3، ص1398، ح1775، دار إحياء التراث العربی - بيروت.
[5]. صحيح البخاری، ج4، ص58، ح3142، كتاب فرض الخمس، ب 18، باب مَنْ لَمْ يُخَمِّسِ الأَسْلاَبَ، ج5، ص100، كتاب المغازى، ب 54، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَيَوْمَ حُنَيْن...، ح4321، دار ابن كثير، بيروت.
افزودن نظر جدید