شیخی که نه قرآن را درک کرد و نه سنت را
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروز اولین سالمرگ یکی از قدیمیترین دراویش فرقه صوفیه گنابادی است. یوسف مردانی با لقب طریقیت درویش "صدقعلی" از با سابقهترین مشایخ این فرقه به شمار میرفت. تا جایی که حتی زمانی که امثال علیرضا جذبی قطب فعلی این فرقه و حتی دکتر نورعلی تابنده قطب قبلی این فرقه پای در جرگه درویشی نگذاشته بودند، درویش بود و وقتی هبه الله جذبی پدر سید علیرضا جذبی مشغول تربیت محبوب علیشاه بود در کنار سید هبه الله بود. یوسف مردانی که از او بهخاطر سابقه طولانی که در این فرقه داشت به "شیخالمشایخ" این فرقه یاد میشد اگرچه چهار قطب یعنی صالح علیشاه، رضا علیشاه، محبوب علیشاه و مجذوب علیشاه، را درک کرده بود ولی باز هم با این سابقه طولانی به مقام قطبیت نرسید و خاطره شیخ جداشده از این فرقه مرحوم کیوان قزوینی را زنده کرد.
اقطاب و مشایخ فرقه صوفیه گنابادی که مدعی شیعه بودن و مدعی نیابت از ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند باید از مروجان قرآن کریم و مکتب اهلبیت (علیهم السلام) باشند ولی میبینیم که در برخی موارد برعکس عمل میکنند. به مناسبت سالمرگ یوسف مردانی به دو مورد از سخنان جنجالی یوسف مردانی دراینباره اشاره میکنیم. وی درباره قرائت قرآن کریم و تدبر و تعقل در آن، که مورد تأکید و سفارش خداوند متعال و ائمه اطهار (علیهم السلام) است در سخنانی عجیب میگوید: «قرآن تحریف نشده، ما در برداشتها خطا و اشتباه میکنیم. قرآن باید بر وجود خود شخص، نازل شود، نه اینکه کتاب و کاغذ را بخوانیم و چیزی بفهمیم. نه خیر، از خواندن قرآن بهاینترتیب چیزی نمیفهمیم.» [1]
اولاً این سخن و ادعای یوسف مردانی دقیقاً برخلاف فرموده خداوند متعال است که میفرماید: «فَاقْرَؤُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ [مزمل / 20] هرچه برای شما امکان دارد قرآن بخوانید.» ثانیاً اگر قرآن قابلفهم نیست، پس چرا خداوند متعال در سوره قمر چهار بار این آیه شریفه را تکرار کرده است که: «وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکرٍ [قمر / 17] و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند آیا پند گیرندهای هست؟» این آیات نشان دهنده این است که قرآن را نباید غیرقابل فهم و سخت و مشکل دانست و تا جایی که امکان دارد آن را خواند و در آن تدبر کرد تا به فضل خداوند متعال از آن پند گرفت.
صحبت دیگر وی در مورد حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. وی در سخنرانی خود بدون رعایت شأن و جایگاه حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) با توهین و جسارت، ایشان را نعوذبالله نوکر و کنیز یهود و نصارا معرفی کرده و میگوید: «علی (علیهالسلام) نوکری یهود و نصارا را انجام میداد، در حقیقت علی نوکر یهودیها و بسیاری از مسیحیان بوده! و رسیدگی میکرد. حضرت فاطمه (سلامالله علیها) کنیز یهودیها بود کنیزی و کلفتی برای یهودیها و نصارا میکرد!» [2] زمانی که این سخنرانی یوسف مردانی منتشر شد، سروصدای زیادی به پا کرد و دراویش نیز بهمانند همیشه به دنبال توجیه این سخنان برآمدند. برخی این سخنان را تکذیب و انکار کردند و برخی نیز بر آن صحه گذاشتند و سعی در توجیه آن داشتند. گذشته از اینکه منظور مردانی چه بوده است باید پرسید آیا بکار بردن این ادبیات سخیف در مورد ائمه اطهار (علیهم السلام) کار درستی است؟ درحالیکه اولاً اصل این ادعای مردانی در مورد حضرت علی (علیه السلام) حضرت زهرا (سلام الله علیها) درست نیست و کذب محض است و آنچه حضرت برای مرد یهودی انجام داد در عوض معامله بود و این را نمیتوان نوکری دانست. ثانیاً کاری که حضرت زهرا (سلام الله علیها) انجام دادند در منزل خویش انجام دادند و در راستای همان دریافت جو بود، درنتیجه نمیتوان اسم این کار را کنیزی یا کلفتی گذاشت. چراکه کلفتی در خانه صاحب کار انجام میشود و کنیزی یعنی اینکه نعوذبالله حضرت زهرا (سلام الله علیها) بَرده آن یهودی بوده است و فرق کلفتی و کنیزی از زمین تا آسمان است.
پینوشت:
[1]. سخنرانی یوسف مردانی، 26/ 10/ 1396
[2]. یوسف مردانی، 11/ 6/ 1395
افزودن نظر جدید