روضه حضرت رقیه به نقل کتاب کامل بهایی
عمادالدین طبری مینویسد: «زنان خاندان نبوت در حالت اسیری، حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند، بر پسران و دختران ایشان پوشیده میداشتند و هر کودکی را وعده میدادند که پدر تو به فلان سفر رفته است، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکی بود چهارساله؛ شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من، حسین، کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود؛ از خواب بیدارشد و از ماجرا سؤال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است. آن لعین گفت: بروند سر پدر را بیاورند ودرکنار او نهند. پس آن سر مقدس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست! دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجورشد و در آن چند روز، جان به حق تسلیم کرد.»
تعريب كامل البهائی، عمادالدين طبری، ج2، ص235.
مقاله: «حضرت رقیه، سند مظلومیت امامحسین (علیهالسلام)»
دریافت فایل | حجم فایل |
---|---|
روضه حضرت رقیه به نقل کامل بهایی | 1.44 مگابایت |
افزودن نظر جدید