امیرالمؤمنین، صدیق اکبر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از فضائل و مناقب مسلّم امیرمؤمنان (علیهالسلام) که مورد سرقت قرار گرفت، صدّیق بودن ایشان است. در منابع اهل تسنن، روایات متعددی وارد شده که حضرت، صدیق هستند؛ ابن حجر هیتمی در اینباره، دو روایت نقل کرده؛ یکی از ابنعباس، و دیگری از ابولیلی، که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: صدّیقها سه تا هستند، حزقیل مؤمن آل فرعون، حبیب نجار همراه یس، و علی بن ابیطالب (علیهمالسلام).[1]
ابنحجر هیثمی نیز روایتی در این معنا از سلمان و ابوذر نقل کرده است که گفتند: نبی مکرم دست امیرالمومنین (علیهالسلام) را گرفتند و فرمودند: همانا این آقا، اولین فردی است که به من ایمان آورد و ایشان اولین کسی است که در قیامت با من مصافحه میکند و ایشان صدیق اکبر هستند (کسیکه کوچکترین اشتباه و دروغ در گفتار ایشان نیست، بلکه تمام گفتار او حق است) و او فاروق این امت، فصل الخطاب بین حق و باطل است و او، پادشاه مؤمنین است و اموال، پادشاه ظالمین هست.[2]
در این روایت، امیرمؤمنان (علیهالسلام) نه تنها صدیق، بلکه صدیق اکبر حساب شده است.
ابنماجه نیز روایت دیگری را با سند صحیح از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل کرده که فرمودند: همانا من بنده خدا و برادر رسولشان هستم و همانا من صدیق اکبر هستم و پس از من، هیچ کسی این کلام را نمیگوید، مگر اینکه دروغگو است؛ هفت سال قبل از مردم نماز خواندم.
در زوائد این اسناد صحیح است ورجال او ثقات است؛ حاکم در مستدرک، این روایت را از منهال نقل کرده و گفته بنا بر شرط شیخین صحیح است.[3]
سندی در حاشیه خود بر سنن ابن ماجه نگاشته است که: ... گفتم: آنهایی که گفتند این روایت جعلی است، مثل اینکه به خاطر عدم روشنایی معنای آن است و در سند آن خللی وجود ندارد و معنای آن، آنگونه که بیان کردیم، واضح شد.[4]
بر این اساس، سندی، حدیث فوق را هم به لحاظ سند، و هم به لحاظ معنا پذیرفته است؛ پس هیچ اشکالی متوجه حدیث نمیشود.
علاوه بر آن، احادیث مذکور، مؤید این حدیث هستند و مطمئناً مجموع این روایات، حدیث را به درجه صحت و حجیت میرساند و لازم میشود که اهل تسنن به آن پایبند باشند.
با اثبات این فضیلت برای امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، این فضیلت از ابوبکر سلب میشود و در حق او صحیح نخواهد بود؛ زیرا که به اعتراف عمر، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) معتقد به دروغگویی، گناهکاری، خیانت و نیرنگ ابوبکر و عمر بوده است.[5] پس بدین ترتیب، کسیکه دروغگو و خیانتکار باشد، قطعاً صدّیق نخواهد بود و این منقبتی مخصوص امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است که از ایشان غصب شد.
پینوشت:
[1]. «الصديقون ثَلَاثَة حزقيل مُؤمن آل فِرْعَوْن وحبِيب النجار صَاحب يس وَعلي ابْن أبي طَالب.
الصديقون ثَلَاثَة حبيب النجار مُؤمن آل يس قَالَ يَا قوم اتبعُوا الْمُرْسلين وحزقيل مُؤمن آل فِرْعَوْن الَّذِي قَالَ أَتقْتلونَ رجلا أَن يَقُول رَبِّي الله وَعلي بن أبي طَالب وَهُوَ أفضلهم.» ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ج2، ص365، مؤسسة الرسالة – لبنان، 1417ق.
[2]. «أخذ النبي صلى الله عليه و سلم بيد علي فقال: "إن هذا أول من آمن بي وهذا أول من يصافحني يوم القيامة وهذا الصديق الأكبر وهذا فاروق هذه الأمة يفرق بين الحق والباطل وهذا يعسوب المؤمنين والمال يعسوب الظالمين". رواه الطبراني والبزار عن أبي ذر وحده وقال فيه: "أنت أول من آمن بي"، وقال فيه: "والمال يعسوب الكفار"، وفيه عمرو بن سعيد المصري وهو ضعيف.» ابن حجر هیثمی، مجمع الزوائد، ج9 ص124، دار الفكر، بيروت - 1412 ق.
[3]. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج1، ص44، دار الفكر– بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «قُلْتُ: فَكَأَنَّ مَنْ حَكَمَ بِالْوَضْعِ حَكَمَ عَلَيْهِ لِعَدَمِ ظُهُورِ مَعْنَاهُ لَا لِأَجْلِ خَلَلٍ فِي إِسْنَادِهِ وَقَدْ ظَهَرَ مَعْنَاهُ بِمَا ذَكَرْنَا.» حاشیه السندی علی سنن ابن ماجه، ج1 ص58، دار الجيل -–بيروت، بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «... فلما توفي رسول الله صلى الله عليه و سلم قال أبو بكر أنا ولي رسول الله صلى الله عليه و سلم فجتئما تطلب ميراثك من ابن أخيك ويطلب هذا ميراث امرأته من أبيها فقال أبو بكر قال رسول الله صلى الله عليه و سلم (ما نورث ما تركنا صدقة) فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا والله يعلم إنه لصادق بار راشد تابع للحق ثم توفي أبو بكر وأنا ولي رسول الله صلى الله عليه و سلم وولي أبا بكر فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا...» مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج3، ص1376، ح1757، دار إحياء التراث العربي – بيروت، بیتا.
افزودن نظر جدید