برتری علمی امام صادق (علیه‌السلام) از منابع اهل تسنن

  • 1400/03/16 - 07:19
امام صادق (علیه السلام) به اعتراف بزرگان اهل تسنن، برترین عالم در زمان خود بوده، و ابوحنیفه در مناظره‌ای که با ایشان داشتند، به حقیقت این مسأله پی برد؛ فلذا همیشه می‌گفت که فقیه‌تر از جعفر بن محمد (علیه‌السلام) ندیدم.

اهل بیت نبوت (سلام‌الله‌علیهم) دارای مناقب و فضائلی هستند که هیچ کس نمی‌تواند به کنه آن‌ها پی ببرد و هیچ کسی را نمی‌توان با آنان قیاس کرد؛ ولی جهت روشن‌تر شدن حق، بر آن شدیم که به اختصار، اعلمیت امام صادق (صلوات‌الله‌علیه) بر رؤسای مذاهب اربعه را از منابع پیروانشان به اثبات برسانیم.
ابن خلکان در شرح حال امام صادق (علیه‌السلام) می‌گوید: ایشان یکی از دوازده امام شیعیان امامیه، و از بزرگان اهل بیت (علیهم‌السلام) است؛ در علم شیمی نیز دستی داشته و جابر بن حیان، پدر علم شیمی، یکی از شاگردان ایشان بوده است.[1]
ابن حبان، پیرامون حضرت نگاشته است: ایشان از بزرگان اهل بیت در علم، فقه، فضل و فضیلت بوده است.[2]
ابن حبان و ابن خلکان اذعان کرده‌اند که حضرت، برتر از کل اهل بیت زمان خود هستند، ولی مزی علاوه بر بیان اعترافات یاد شده، به برتری امام (سلام‌الله‌علیه) بر سایر بزرگان اهل تسنن نیز اقرار کرده است؛ وی نگاشته که: عمرو بن ابی‌مقدام می‌گفت: هنگامی‌که به جعفر بن محمد نگاه می‌کردم، به یقین می‌رسیدم که ایشان از سلاله‌ی انبیاء است.
حسن بن زیاد می‌گوید: شنیدم ابوحنیفه، آن هنگامی‌که از او پرسیده شد، فقیه‌ترین فردی که دیدی، کیست، گفت: هیچ کسی را فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیدم، آن هنگامی‌که منصور دوانیقی ایشان را به حیره آوردند، به دنبال من فرستاد و به من گفت: ای ابوحنیفه! مردم مفتون (مبهوت) جعفر بن محمد شده‌اند؛ از مسائل سخت خود برای او آماده کن؛ پس برای او، چهل مسأله سخت آماده کردم، سپس منصور دوانیقی به دنبال من فرستاد تا این‌که به حیره رفتم و جعفر بن محمد (علیهما‌السلام) در سمت راست او نشسته بود؛ هنگامی‌که آن دو را دیدم، هیبتی از (امام) جعفر (علیه‌السلام) به من رسید که از ابوجعفر (منصور دوانیقی) به من نرسید؛ ... سپس گفت: برخی از مسائل خود بیاور تا از ابوعبدالله (علیه‌السلام) بپرسیم. شروع کردم به سؤال پرسیدن، ایشان در پاسخ می‌فرمودند: شما در این مسأله کذا و کذا می‌گویید، و اهل مدینه کذا و کذا می‌گویند، و ما کذا و کذا می‌گوییم. گاهی با ما هم نظر می‌شد و گاهی با اهل مدینه و گاهی با همه مخالفت می‌کرد تا این‌که چهل سؤال را از ایشان پرسیدم و در هیچ کدام از این مسائل درنماند. سپس ابوحنیفه (به حسن بن زیاد) گفت: مگر روایت نکردیم همانا که عالم‌ترین مردم، کسی است که اعلم آن‌ها به اختلافات مردم باشد.[3]
در این داستان، نکات متعددی وجود دارد، از جمله:
ابوحنیفه اعتراف می‌کند که فقیه‌ترین فردی که دیده، امام صادق بوده است؛ یعنی حضرت، برتر از کل اهل زمان خود بوده است.
امام صادق (علیه‌السلام) فقیه‌تر از ابوحنیفه بود؛ چون اعلم مردم به اختلافاتشان بود و علاوه بر آن، در مسائلی مخالف ابوحنیفه بود و ابوحنیفه عاجز از پاسخ به حضرت بوده است. پس امام صادق (علیه السلام) اعلم از او بوده است.
سؤالاتی از جویندگان حق: آیا از انصاف است، آقا و عالمی که فقیه‌تر از ابوحنیفه بوده، مذهب ایشان را به رسمیت نشناسند، ولی مذهب ابوحنیفه را به رسمیت بشناسند؟!
آیا این از عدالت است، آقایی که از خاندان نبوت بوده، فقیه‌ترین فرد زمان خود نیز بوده و علاوه بر آن، استاد پدر علم شیمی بوده، کنار زده شود؛ ولی فردی که در مسائل ابتدایی دین مانده، به عنوان رئیس مذهب انتخاب شود؟
آیا این عمل، منافی با محبت اهل بیت نیست؟ این چه محبتی به اهل بیت است که آنان را کنار می‌زنند و دیگران را به جای آنان قرار می‌دهند؟!!

پی‌نوشت:

[1]. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج1، ص327، دار صادر- بیروت، 1900م. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. ابن حبان، الثقات، ج6، ص131، دارالفکر، 1975م.
[3]. مزی، تهذیب الکمال، ج5، ص79، موسسه الرساله-بیروت، 1400ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.