معاویه برای انتخاب حاکم، حق رأی هم ندارد!
امیرالمؤمنین در نامهای به معاویه نوشتند: همانا کسانی با من، بیعت کردهاند که با ابابکر و عمر و عثمان، با همان شرایط بیعت نمودند، پس آنکه در بیعت حضور داشت نمیتواند خلیفهای دیگر برگزیند، و آنکه غایب است نمیتواند بیعت مردم را نپذیرد، همانا شورای مسلمین، از آنِ مهاجرین و انصار است، پس اگر بر امامت کسی گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است. حال اگر کسی کار آنان را نکوهش کند یا بدعتی پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونی باز میگردانند، اگر سر باز زد با او پیکار میکنند، زیرا که به راه مسلمانان درنیامده، خدا هم او را در گمراهیاش وامیگذارد.
سپس داستان بیعتشکنی طلحه و زبیر را گوشزد کرده و از معاویه میخواهد همانند سایر مسلمانها در برابر حکومت، سر تسلیم فرود آورد و خود را گرفتار نکند؛ به من رسیده تو درباره قاتلان «عثمان» زياد حرف زدى، بيا نخست همچون ساير مسلمانان با من بيعت كن، سپس درباره آنها طرح شكايت کن، تا من طبق حكم خداوند ميان تو و آنها داورى كنم، امّا آنچه را تو مىخواهى، مانند فريب دادن طفل است، كه بخواهند وى را از شير بگيرند؛ به جان خودم قسم! تو دنبال بهانه میگردی، چون اگر عاقلانه فکر کنی و از روى هوا و هوس فکر نکنی، متوجه میشوی که من در جریان کشتن عثمان مبراترین مردان از کشتن عثمان و خون او بودم؛
دانستی که از طلقاء هستی، که نه خلافت برایشان جایز است و نه مشورت؛ پس بیعت کن!
تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص81.
مقاله: «رسوا کردن یزید توسط زینب کبری (سلاماللهعلیها)»
دریافت فایل | حجم فایل |
---|---|
313803.rar | 696.31 کیلوبایت |
افزودن نظر جدید