جفا بر مسیحیان در ایران، دروغی باور شده
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجایی که طریق تبشیر، نوعی سیاست غربی برای رسوخ در کشورهای اسلامی به ویژه ایران شده، لذا همهی دستگاههای تبلیغاتی خود را نیز در جهت حمایت و مظلومنمایی این جریان به کار میگیرد تا از این هیاهو بتواند وجههی ایران در مسئلهی آزادی اعتقاد و ادیان را مخدوش کند، در حالی که جمهوریاسلامیایران اگر نگوییم در رابطه با آزادی پیروان ادیان بیبدیل است، حداقل از کشورهای ممتاز و صاحب ادعاست.
در قانونی اساسی جمهوریاسلامیایران و در اصل 19 قانون آمده: ایرانیان زرتشتی، کلیمی، مندانی-صابئی، مسیحیان؛ اعم از آشوریان ایران و ارمنیان ایران، تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در انجام امور دینی خود آزادند و میتوانند در احوال شخصی و تعلیمات دینی، طبق آیین خود عمل کنند.
طبق اصل 64 این قانون نیز، هریک از اقلیتهای دینی رسمی، میتوانند نمایندهای در مجلس شورای اسلامی داشته باشند.
اما آنچه در رسانههای تبشیری با هیاهو منتشر میشود، مسئلهای به عنوان "جفا بر مسیحیان" داخل کشور است که حقیقتاً دروغ باور شدهای بیش نیست؛ این دستگاههای رسانهای دائم به دنبال این هستند که تصویری تاریک و سراسر مظلومانه از مسیحیان داخل مخابره کنند تا مثلا به خود بقولانند که ما حق هستیم که در ایران با ما مخالفت میشود و زندانی میشویم به خاطر اعتقادمان و حکومت ایران نمیخواهد مردم ایران به حقیقت برسند!
اما منشاء این اشتباه، دقت نکردن بین تفاوت تبلیغ مسیحیت با مسیحی بودن است. هرچند که مسیحی بودن و شدن در کشور، مجازات قانونی ندارد اما تبلیغ مسیحت و مسیحی کردن دیگران کاریست مخالف قانون و مقرارات کشوری، امروزه هیچ مسیحی و حتی نومسیحی در هیچ زندانی به سر نمییرد مگر اینکه خلاف قانون ممنون بودن تبشیر و تبلیغ مسیحیت در کشور، را مرتکب شده باشد، در حقیقت این برخورد قانونی نه به خاطر این که شخص مسیحی است یا مسیحی شده، بلکه به خاطر یک نافرمانی مدنی که همان تبلیغ مسیحیت است، میباشد.
حال اگر شخصی مسیحی به خاطر این رعایت نکردن قانون با مجازات روبرو شد مقصرش تنها و تنها خودش است و حتی این عمل او از لحاظ کتاب مقدسش نیز محکوم و مردود میباشد؛ در رسالات پولس به مسیحیان امر کرده از قدرتهای برتر اطاعت نمایند؛ چرا که حکومتها از طرف خدا منسوب شدهاند و مخالفت با آنها مخالفت با خداست« هر شخص مطیع قدرتهای برتر بشود، زیرا که قدرتی جز از خدا نیست وآنهایی که هست از جانب خدا مرتّب شده است، حتّی هر که با قدرت مقاومت نماید، مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد و هر که مقاومت کند، حکم بر خود آورد.»[1] و حتی مجازاتهای قانونی را هم تایید میکند: «لکن هرگاه بدی کنی، بترس چونکه شمشیر را عبث برنمیدارد، زیرا او خادم خداست و با غضب انتقام از بدکاران میکشد. لهذا لازم است که مطیع او شوی نه بهسبب غضب فقط، بلکه بهسبب ضمیر خود نیز»[2]، پولس در نامه به تیطس نیز جماعت مسیحی را امر به تبعیت از حکام و سلاطین میکند« به یاد ایشان آور که حکّام و سلاطین را اطاعت کنند و فرمانبرداری نمایند»[3]، پطرس رسول نیز با صراحت زیادی دعوت به اطاعت از حاکمان میکند« لهذا هر منصب بَشَری را بخاطر خداوند اطاعت کنید، خواه پادشاه را که فوق همه است، و خواه حکّام را که رسولان وی هستند»[4].
با چنین اوامر وسفارشات اکید از طرف متن کتاب مقدس مسیحی مبنی بر اطلاعت از حاکمین، مشخص میشود کسانی که به خاطر تبلیغ مسیحیت مجازات میشوند و قوانین رسمی را نادیده میگیرند، از قبل، کتاب مقدس خودشان را نادیده گرفته و مخالفش عمل نمودهاند.
پینوشت:
[1] نامه به رومیان13 :1_2
[2] همان 13 :3-4
[3] نامه به تیطس 3 :1
[4] اول پطرس 2 :13_14
افزودن نظر جدید