آیا ادعای مکاشفه توسط مبشران مسیحی دلیلی بر حقانیت مسیحیت است؟
برخی از مسیحیان تبشیری مدعی عطیه مکاشفه هستند. عطیه مکاشفه آن عطیهای است که بر اساس آن شخص ادعا می کند با عوالم دیگر ارتباط برقرار کرده و میتواند حضرت مسیح علیهالسلام، فرشتگان، شیاطین و موجوداتی که به صورت عادی کسی قادر به مشاهده آنها نیست، را ببیند و این مساله را دلیلی بر حقانیت خود تلقی میکنند[1].
مکاشفه به مشاهداتی گفته میشود که شخص در حال خلسه ( بین خواب و بیداری) و یا بیداری مسائلی متافیزیکی و اموری که نمیتوان با حواس ظاهری مشاهده کرد را مشاهده میکنند. برخی از نیکان و شایستگان میتوانند به این شایستگی برسند که در عالم مکاشفه محضر یکی از اولیا الهی برسند و یا حتی ممکن است صحنه ای از عالم غیب و بهشت و جهنم یا برزخ را مشاهده کنند چنانکه در کتاب مقدس به برخی از نمونه های این مکاشفات اشاره شده است.
اما هر مکاشفه ای نمی تواند یک مکاشفه الهی باشد زیرا در کتاب مقدس از مکاشفات شیطانی نیز نام برده شده است. شیطان می تواند مکاشفاتی را به انسان ها بدهد و آنها گمان کنند که مکاشفه ای را از طرف خدا دریافت کردند. اصولا یکی از نام های شیطان تجربه کننده است یعنی کسی که میتواند در تجربه های عرفانی مداخله کند.[2] حتی خود شیطان بر عیسی مکاشفه کرد اما عیسی فریب مکاشفه شیطانی را نخورد.[3] شیطان آنقدر قدرت دارد که در کتاب مقدس با عنوان خدای این جهان معرفی می شود که قدرت دخالت در ذهن ها افراد را دارد.[4] و رئیس این جهان شناخته شده است.[5]
شیطان حتی می تواند خودش را شبیه عیسی کند. در نامه دوم قرنتیان تاکید شده است که « و عجب نیست، چونکه خود شیطان هم خویشتن را به فرشته نور مشابه میسازد». همچنین خدام شیطان میتوانند خویشتن را به خدام عدالت مشابه سازند. [6] و از همین رو عیسای مسیح همواره هشدار میداد که مسیحان کاذب و انبیای کذبه ای برخواهند خواست که حتی برگزیدگان خدا را فریب می دهند. [7] در مکاشفه یوحنا اشاره شده که برخی از شیاطین در کلیسا ها ساکن هستند.[8] کتاب مقدس از رؤیاهای کاذبی نام می برد که از ناحیه خدا نبوده است در حزقیال 13: 6 آمده " رؤیاهای باطل و غیب گویی کاذب می بینند و می گویند : خداوند می فرماید." در مراثی ارمیا2: 9 ، اشعیاء 28 : 7 و ارمیا 14: 14 نیز به این رویاهای کاذب اشاره شده است. علاوه بر این متأسفانه عده ای بوده و هستند که با سوءاستفاده از نیروهای شیطانی واجنه در افکار و توهمات افراد تاثیر گذاشته سبب اشتباه و انحراف آنها می شوند از همین رو هر مکاشفه ای الهی نیست و بسیاری از مکاشفه ها که حتی شخص مشاهده کننده اطمینان به الهی بودن آن دارد میتواند شیطانی باشد.
نکته دیگر قدرت تلقین و خیال پردازی در انسان است. برخی از اوقات ممکن است شخصی تصویری یا صدایی را در عالم بیداری ببیند یا بشنود ولی این تصویر یا صدا میتواند نه از طرف خدا باشد و نه شیطان، بلکه ناشی از فعل و انفعالات ذهنی ای در مغز فرد رخ داده است که به آن توهم( Hallucination ) میگویند.
توهم حالتی از تغییر هشیاری است که در آن فرد موضوعاتی را احساس و ادراک میکند که واقعیت خارجی ندارند ولی فرد آنها را واقعی میپندارد و بر واقعی بودن آنها اصرار دارد. برخی مبتلا به توهم شنوایی هستند یعنی صداهایی را میشنوند که وجود خارجی ندارد و افراد دیگر قادر به شنیدن آنها نیستند. برخی اوقات توهم بینایی رخ میدهد. توهم بینایی با دیدن تصاویری که واقعیت عینی ندارند مشخص میشوند. فرد ممکن است موجودات یا تصاویر دیگر را رویت کنند و آنها را واقعی بپندارد.[9]
حقیقت آن است که آنچه را که ما می بینیم خروجی حاصل از تحلیل سلول های مغزی ماست در واقع این چشم نیست که می بیند بلکه مغز ما است که تصویر گری می کند گاهی این رؤیت با کمک اطلاعاتی است که از طریق ابزار چشم به مغز می رسد و گاهی این رویت تحت تاثیر اندوخته ها و تلقینات ذهن ماست. لذا در موارد زیادی این تحلیل مغز مطابق با واقع خارجی نیست و به اصطلاح خطای دید رخ می دهد و یا زمانی مغز چنان مشغول به یک موضوع می شود که گویا فرد اطراف خود را نمی بیند و صدایی نمی شنود.
وقتی فردی به شدت تحت تلقین مبلغان مسیحی قرار می گیرد ممکن است اینگونه تصور کند که به واقع مسیح را دیده است ولی در حقیقت کسی را ملاقات نکرده بلکه صرفا باز پخش تلقینات، شنیده ها، تصاویر و فیلم هایی است که در طی روز دیده و یا شنیده و دوباره برای او متجلی شده است. و این قضیه زمانی جدی میشود که اکثریت افراد حاضر در جلسه مدعی تجربه مکاشفه هستند. سایر افراد برای داشتن این تجربه احساس نوعی فشار میکنند؛ و سعی در باز تولید آن میکنند. فرد پس از مشاهده چند داستان و نگهداری آنها در ذهن اقدام به باز سازی همان داستان در ذهن خود میکند که در روانشناسی به آن نظریه یادگیری اجتماعی میگویند[10]
در مجموع می توان گفت اگر چه بسیاری از مکاشفاتی که مسیحیان در آن ادعای ملاقات با مسیح یا روح القدس را دارند جعلی است و معمولا یک داستان با اندک تغییر در جزئیات از زبان افراد متعددی شنیده میشود. اما به فرض آنکه مکاشفه ای هم واقع شده باشد از کجا باید بدانیم که منبع این مکاشفه شیطانی است یا الهی و یا ناشی از توهم مشاهده گر ؟ در نهایت چون مکاشفه امری است شخصی نمیتواند ملاکی برای شناخت حقیقت برای دیگران باشد به همین دلیل در نظر بسیاری از الاهی دانان مسیحی، به علت وجود فریب، دروغ، و اغراق در ادعاهای افراد، با گزارشهای موجود باید دربارة این نوع مکاشفه با احتیاط برخورد شود.[11] لوتر معتقد بود تجربه را نمیتوان منبع قابلاعتمادی در الاهیات دانست و باید آن را به وسیلة الاهیات تفسیر و تصحیح کرد. [12]
پینوشت:
[1] منبع پرسش مطالعات میدانی در میان مسیحیان تبشیری
[2] متی ۴: ۳، اول تسالونیکیان ۳: ۵
[3] متی 4: 1-11
[4] دوم قرنتیان ۴: ۴
[5] یوحنا ۱۲: ۳۱ و ۱۴: ۳۰ و ۱۶: ۱۱
[6] دوم قرنتیان 11: 13-15
[7] متی 24: 23-27، 2 پطرس 3: 3 و یهودا 17-18
[8] مکاشفه 2: 12-13
[9] Leo P. W. Chiu (1989). "Differential diagnosis and management of hallucinations" (PDF). Journal of the Hong Kong Medical Association t 41 p. 292–7.
[10] Bandura, A; Modeling theory: Some traditions, trends, and disputes, In Parke, RD Recent trends in social learning theory.
[11]. New Catholic Encyclopedia, vol. 12, p. 198 . http://www.newadvent.org. retrieved 2017-03-02
[12]. مگ گراث، الیستر ، درسنامه الاهیات مسیحی، ج1، ص 300-301.