در بسیاری از گفتگوهای صورت گرفته با پیروان و مدعیان عرفان حلقه در فضای مجازی، متوجه شدم، افراد جذب شده به این فرقه در نهایت فقر علمی و ناآگاهی نسبت به معارف دینی، به سر می‌برند.
 متاسفانه افرادی که از این فرقه حمایت می‌کنند، غالباً از کمترین بهره و سواد لازم در زمینه معارف اسلامی و عرفان برخوردار بوده و صرفاً به خاطر مشکلات شخصی و مسائل بی‌ربط، وارد این فرقه شده‌اند.
به عنوان مثال؛ در یکی از مناظرات اینستاگرامی درباره انحرافات حلقه، کاربری با نام شمیم که به احتمال زیاد اسم مستعارش بود، پیام داد، چرا بدون تحقیق و بررسی مطلب منتشر می‌کنید و چرا همین جوری حرف می‌زنید؛ واز این قبیل حرف‌ها؛ در جواب گفتم شما مگر مدعیِ این نیستید که کار ما بدون تحقیق است! بنابراین باید این ادعا را اثبات کنید.
در جواب گفت: شما دنبال تخریب هستید و می‌خواهید تهمت بزنید!
دوباره جواب دادم؛ شما مگر دنبال رفع تهمت از حلقه نیستید؟ بسم الله، بیایید به انتخاب خودتان یکی از مسائل چالشی راجع به عرفان حلقه مثل: عدم قضاوت، تناقض در قرآن، پله عشق و یا هر عنوان دیگری که مورد توافق شما باشد؛ با منطق و اصول منطقی، مورد بررسی قرار بدهیم؟ منصفانه نیست؟
بعد از مدتی این چنین جواب داد: شما اگه به ضررتان حرفی زده بشود زود پاک می‌کنید!
پیام دادم آیا سندی هم برای اثبات ادعای خود دارید؟ متاسفانه جوابی داده نشد. دوباره ادامه دادم، مشکلی نیست اگه شما چنین ادعایی دارید، می‌توانید برای اثبات ادعای خود و مفتضح کردن ما دوباره سوالات خودتون را بنویسید و جواب‌های ما رو هم بشنوید، اگه جواب‌های ما قانع کننده نبود، حق با شما خواهد بود، خوب؟
جواب داد: مثل این‌ که شما دنبال شکست دیگرانی؟ در جواب گفتم، بنده هرگز چنین ادعایی نکردم این شما بودید که گفتید جواب‌های ما رو پاک می‌کنید! بنده هم در حمایت از شما گفتم اگر راست می‌گویید، سند ارائه کنید و یا دوباره در همان موضوع که به نظر شما جواب‌ها پاک شده، با انتخاب شما دوباره بحث کنیم. متاسفانه جوابی از ناحیه ایشان دریافت نشد. این دلیل و ده‌ها دلیل دیگر، که در مباحثات صورت گرفته با پیروان عرفان حلقه به دست آمده؛ دال بر استضعاف فکری پیروان این عرفان‌واره در زمینه علوم و معارف دینی هست.
جهل و نادانی از مهم‌­ترین و اصلی‌­ترین علل پذیرش و گسترش خرافات بوده است و ریشه بسیاری از خرافات را در گذشته و حال باید در آن جستجو کرد. آفت جهل و نادانی درد بی­‌درمان است. در روایتی آمده است: حضرت عیسی (علیه‌السلام) را دیدند که فرار می­‌کند، پرسیدند: از چه فرار می‌­کنید؟ فرمود: از جاهل، گفتند: شما با نَفَس الهی خود مرده را زنده کرده، جان دوباره می­‌بخشید، آیا نمی‌­توانید جهل و نادانی این شخص را درمان کنید؟ فرمود: نه از درمانش ناتوانم، بنابراین برای نجات خود فرار می­‌کنم.[1]

پی‌نوشت:

[1]. مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، المؤتمرالعالمی لالفیة الشیخ‌المفید، بی­تا، ج 1، ص 221.