عرفان حلقه: میتوانیم بدون دین به سعادت برسیم!
هنگام بحث در اینستاگرام درخصوص اینکه «آیا یک عارف میتواند بدون پیروی و به کار بستن آموزههای دینی، به سعادت برسد یا نه؟» کاربری به نام علی که از پیروان عرفان حلقه بود، پیام داد، عارف بدون داشتن دین و مذهب، میتواند به کمال و سعادت حقیقی برسد! ونیازی به دین و آموزه های آن در مسیر طی طریق الیالله ندارد!
از او سوال کردم آیا امکان قرب الهی، میتواند خارج از چارچوب مشخص شده توسط خداوند باشد؟
درجواب گفت: بله رسیدن به خداوندی که سبحان و رحیم است فقط در چهارچوب اتصال ممکن است!
دوباره از او سوال کردم،
الف- آیا این اتصال که میگویی خودش دارای ضابطه است یا نه؟ واگر دارای ضابطه است این ضابطه از کجا به وجود آمده و اینکه آیا این اتصال نیازمند آگاهی و شناخت میباشد یا نه؟
ب- اتصال پیدا کردن مگر برای رسیدن به کمال و قرب الهی نیست؟ پس چرا نباید نیاز به دین و آموزه هایی آن، که صرفاً از ناحیه خداوند برای هدایت بشریت نازل شده است، لازمه راه یک عارف باشد؟
در جواب گفت: چارچوبها قفل هایی است که به نام دین بر دلزده شده است و خداوند را هر کجا طلب کنی با توست! البته به همراه چند مصرع شعر!
در جواب گفتم: از آنجایی که دین و آموزههای آن جوهر اصلی عرفان اسلامی را تشکیل میدهد؛ پس یک عارف هرگز نمیتواند بدون تمسک به دین و آموزههای آن به قرب الهی و سعادت حقیقی نائل شود. و از طرفی چون عرفان حلقه مدعی ترویج عرفان اسلامی است، بنابراین چنین دلیل و منطقی درست نیست، البته بماند اینکه به سوالات ما جواب نداید!
در قرآن کریم آمده است: «یا بُنَیَّ إن الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن إلا و أنتم مسلمون؛[بقره/132] و ابراهیم و یعقوب آیین توحید را به پسران خود سفارش نمودند (و گفتند:) اى پسران من! خدا این آیین پاک را براى شما برگزیده است، پس زنهار که بمیرید و مسلمان نباشید.»
در آیهای دیگر نیز آمده است«إن الدین عندالله الإسلام؛[آل عمران/19] در حقیقت، دین در نزد خدا همان اسلام است.»
علامه طباطبایی در تفسیر همین آیه میگوید: «مراد از اسلام معنای لغوی آن است، و معنای آیه چنین است: دین نزد خداوند یکی پیش نیست و بندگان خود را جز به آن، فرمان نداده است. و در کتابهایی که بر پیامبران خود فرو فرستاده، جز آن را بیان نکرده است و آن، همانا اسلام است؛ یعنی، تسلیم حق شدن، حق در اعتقاد و حق در عمل. به عبارت دیگر، حقیقت دین، تسلیم شدن در برابر بیانی است که از مقام ربوبیت در زمینه معارف و احکام، نازل شده است.»[1]
بنابراین حقیقت عرفان همان عمل به معارف واحکام الهی که با عنوان دین برای انسانها نازل شده است چیز دیگری نمیتواند باشد.
پینوشت
[1]. علامه طباطبایی، تفسیرالمیزان، جلد 3، ذیل تفسیر آیه 19 سوره آلعمران.
افزودن نظر جدید