سلف و سلفیت از دیدگاه سعید رمضان البوطی
خلاصه مقاله
یکی از مهمترین مبانی سلفیه توجه به سلف است. سلف در لغت به معنای پیشینان است. سلفیه نیز در اصطلاح به گروهی اطلاق میشود که اعتقادشان همان اعتقاد سلف باشد و در تمسک به کتاب و سنت، شیوه سلف را داشته باشند. رمضان البوطی، عالم سرشناس اهل سنت، مهمترین ویژگی سلفیه را نفی مذاهب اسلامی و دعوت مسلمانان به پیروی محض از گذشتگان میداند. از نظر او، سلفیه کسانی هستند که با نفی تقلید از ائمه اربعه در صدد اختلاف مسلمین هستند.
متن مقاله
یکی از مهمترین مبانی سلفیه، توجه به سلف است. سلف در لغت به معنای پیشینان است.[1] این واژه دارای معنایی نسبی است و مردم هر عصری نسبت به آیندگان «سلف» و نسبت به گذشتگان «خلف» شمرده میشوند[2] و در اصطلاح، نزد جمهور سلفیه به اهل قرون ثلاثه از صحابه، تابعین و تابع تابعین اطلاق میشود.[3]
سلفیه نیز در اصطلاح به گروهی اطلاق میشود که اعتقادشان، همان اعتقاد سلف باشد و در تمسک به کتاب و سنت، شیوه سلف را داشته باشند.[4] مهمترین ویژگی سلفیه، نفی مذاهب اسلامی و دعوت مسلمانان به پیروی محض از گذشتگان است.
محمد سعید رمضان البوطی عالم سرشناس اهل سنت در تعریف سلفیت میگوید: «سلفیه پدیدهای ناخواسته و نسبتاً نوخاسته است که انحصارطلبانه مدعی مسلمانی است و همه را جز خود، کافر میشمرد. فرقهای خودخوانده که با به تن در کشیدن جامهی انتساب به سلف صالح، و با طرح ادعای وحدت در فضای بیمذهب، با بنیان وحدت مخالف است. سلفیه، یعنی همان بستر وهابیت، مدعی است که هیچ مذهبی وجود ندارد و باید به عصر سلف، یعنی دوران صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین بازگشت و از همهی دستآوردهای مذاهب که حاصل قرنها تلاش و جستوجوی عالمان فرقهها بوده و اندوختهای گرانسنگ از فرهنگاسلامی در ابعاد گوناگون پدید آورده است و با پاسداشت پویایی اسلام و فقه اسلامی، آن را به پاسخگویی به نیازهای عصر توانا ساخته است، چشم پوشید و اسلام بلامذهب را اختیار کرد. سلفیه، دستی به دعوت بلند میکند و میگوید: بیایید با کنار گذاشتن همهی مذاهب، به سوی یگانه شدن برویم؛ اما با دست دیگر، شمشیر تکفیر بر میکشد و مدعی است که با حذف دیگران از جامعهی اسلامی و راندن آنان به جمع کفار، جامعهی اسلامی را یکدست میکند. در پشت این دعوت به بیمذهبی، نوعی مذهب نهفته است؛ بلکه دعوت، خود نوعی مذهب است، آن هم مذهبی گرفتار چنگار جمود و تنگنظری که اسلام را به صورت دینی بیتحرک، بیروح، ناقص و بیجاذبه تصویر میکند و با احیای خشونت و تعصب، راه را بر هرگونه نزدیک شدن به هم دیگر میبندد.»[5]
نویسنده: مجتبی محیطی
پینوشت:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، ماده سلف، ج9، ص158.
[2]. رمضان بوطی، محمد سعید، السلفیه مرحله زمنیه مبارکه لامذهب اسلامی، دارالفکر، دمشق، چاپ اول، 1408ق، ص9. برای دیدن تصویر کلیک کنید.
[3]. عبدالله بنعمر الدمیجی، فهم السلف الصالح للنصوص الشرعیه، مرکز البحوث و الدراسات البیان، ص17. برای دیدن تصویر کلیک کنید.
[4]. احمد، الفرید، السلفیة قواعد و اصول، ص7.
[5]. سعید رمضان البوطی، سلفیه مذهب یا بدعت، ترجمه حسین صابری، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1387ش، ص25.
افزودن نظر جدید