جعل بدعت توسط محمد بن عبدالوهاب
خلاصه مقاله
یکی از کسانیکه همه مسلمانان را، بدون استثنا، تکفیر میکرد، محمد بن عبدالوهاب بود؛ او به این اتهام که مسلمانان متوسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میشوند و بر قبور اولیای خود گنبد و بارگاه میسازند و به قصد زیارت قبور سفر میکنند و از اولیا طلب شفاعت میکنند، تکفیر میکرد. از آنجا که محمد بن عبدالوهاب، عقاید خرافی خود را که بر خلاف عامه مسلمانان بود و در حقیقت همان عقاید ابنتیمیه بود را منتشر میساخت، بسیاری از علمای اهلسنت به مخالفت با وی پرداختند، که از جمله آنان شیخ احمد زینی دحلان و شیخ عبدالمتعال صعیدی مصری هستند.
متن مقاله
یکی از کسانیکه همه مسلمانان را، بدون استثناء تکفیر میکرد، محمد بن عبدالوهاب بود؛ او به این اتهام که مسلمانان متوسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میشوند و بر قبور اولیای خود گنبد و بارگاه میسازند و به قصد زیارت قبور سفر میکنند و از اولیا طلب شفاعت میکنند، آنان را تکفیر میکرد. از آنجا که محمد بن عبدالوهاب، عقاید خرافی خود را که بر خلاف عامه مسلمانان بود و در حقیقت همان عقاید ابنتیمیه بود را منتشر میساخت، بسیاری از علمای اهلسنت به مخالفت با وی پرداختند که در این مقاله برآنیم تا برای نمونه به دو مورد از آنها اشاره کنیم.
- شیخ احمد زینی دحلان؛
زینی دحلان مفتی شافعی مکه مکرمه، درباره او و پیروانش میگوید: «آنان مردم را از درود فرستادن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر بالای منابر بعد از اذان منع میکردند، حتی اینکه مردی صالح که کور و مؤذن بود، بعد از منع مردم از آن، بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بعد از اذان درود فرستاده بود، او را نزد محمّد بن عبدالوهاب آوردند و دستور داد تا او را به قتل برسانند و اگر من برای تو کارهایی را که از این قبیل انجام دادهاند، بازگو کنم، دفترها و ورقها از آنها پر خواهد شد، ولی همین مقدار برای تو کفایت میکند.»[1]
او همچنین میگوید: «محمد بن عبدالوهاب کسی است که این بدعت را جعل کرد. او در روز جمعه در مسجد درعیه خطبه میخواند و در هر خطبهای میگفت: هر کس به پیامبر توسل کند، کافر است. برادرش شیخ سلیمان بن عبدالوهاب که از اهل علم بود، شدیداً در تمام کارهایی که انجام میداد یا به آن امر میکرد بر او شدیداً انکار میکرد، و از هیچیک از بدعتهایش پیروی نمیکرد. روزی برادرش سلیمان به او گفت: ارکان اسلام چند تا است، ای محمد بن عبدالوهاب؟! گفت: پنجتا، او گفت: ولی تو ارکان اسلام را شش تا میدانی، و ششم آن اینکه کسیکه از تو پیروی نکرده است، مسلمان نیست، و این نزد تو رکن ششم از ارکان اسلام است... .»[2]
- شیخ عبدالمتعال صعیدی مصری؛
او درباره وهابیان میگوید: «شکی نیست که دعوت وهابیت با این خشونتی که دارد از تسامح اسلام خارج است؛ زیرا دعوت اسلامی به صلح کامل و خالص است و هرگز به جنگ به جز هنگام ضرورت پناه نمیبرد، ... و اگر اسلام با مخالفانش که کفر صریح دارند، اینگونه با سازش معامله میکند، پس وظیفه دعوت وهابیان است که با مخالفینشان اینگونه رفتار کنند، در حالیکه آنان به طور قطع مثل کافرانی نیستند، که کفرشان علنی است؛ زیرا آنان به خدا و رسولش ایمان دارند، گرچه همراه با این اعتقاد مردگان را صدا زده و از آنها کمک میخواهند و از آنها تقاضا میکنند تا در قضای حاجات و برطرف شدن گرفتاریها به آنان کمک کنند؛ زیرا بر فرض که این کارها شرک باشد، ولی به حدّ شرک کسانی نمیرسد که به خدا و رسولش ایمان ندارند... .»[3]
پینوشت:
[1]. «و یمنعون من الصلاة علی النبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) علی المنابر بعد الأذان حتی انّ رجلا صالحا کان اعمی و کان مؤذنا... .»الفتوحات الاسلامیة، ج 2، ص 66.
[2]. «کان محمّد بن عبدالوهاب الذی ابتدع هذه البدعة یخطب للجمعة فی مسجد الدرعیة و یقول فی کلّ خطبته: و من توسل بالنبیّ فقد کفر. و کان اخوه الشیخ سلیمان بن عبدالوهاب من اهل العلم... »الدرر السنیة فی الردّ علی الوهابیة، ص 42 ـ 43.
[3]. «و لا شم انّ الدعوة الوهابیة تخرج بهذا علی سماحة الاسلام؛ لأنّ الدعوة الاسلامیة سلیمة محضة و لا تلجأ الی القتال الّا عند الضرورة... .»المجددون فی الاسلام، عبد المتعال صعیدی، چاپ مصر، ص 44.
افزودن نظر جدید