اهلبیت از خویشان پیامبر نیستند!!!
خلاصه:
کلمه قربی در آیه مودت «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى.[شوری/23] بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان» به معنای تقرب جستن به خداوند و دوست داشتن این کار است. این کلام با توجه به اینکه کلمه قربی در کتب لغت به خویشان معنا شده است، اشتباه است. افزون بر این باید گفت که استناد این بیان به روایتی است که ضعف آن از سوی ابنحجر عسقلانی از علمای اهلسنت تایید شده است.
متن مقاله:
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) همواره به محبت و اطاعت از اهلبیت (علیهمالسلام) سفارش میکرد. این مساله در آیات مختلف قرآن به چشم میخورد که نشان از اهمیت و جایگاه والای آن دارد. یکی از این آیات که در این نگاشته مورد بررسی قرار میگیرد، آیه مودت است. خداوند در این آیه میفرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى.[شوری/23] بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان.»
ابنعباس در شرح این آیه مینویسد: از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در زمان نزول آیه مودت سوال شد که مراد از خویشان شما در این چه کسانی هستند؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: علی (علیهالسلام)، فاطمه (سلاماللهعلیها) و دو پسرشان (علیهماالسلام).[1]
برخی با دیدگاه متعصبانه و به دور از انصاف به دنبال تفسیر این آیه بوده و به همین دلیل "القربی" را در این آیه، تقرب به سوی خداوند معنا کردهاند. این دیدگاه مستند به روایتی است که در کتاب الجرح و التعدیل نقل شده است. روایت اینچنین است: «قل لا اسالکم علیه اجرا علی ما جائتکم به من البینات و لا الهدی الا ان تتقربوا الی الله بطاعته.[2] برای رسالت خود اجری نمیخواهم... مگر اینکه به سبب طاعت به خداوند تقرب بجویید.» در این صورت معنای آیه اینگونه است: «من از شما در مقابل رسالت خود پاداشی طلب نمیکنم، جز اینکه تقرب به سوی خداوند را دوست داشته باشید.»
در پاسخ باید گفت که نخست کتب لغت در معنای آیه قربی، رحم و خویشان را برگزیدهاند.[3] افزون بر آن سند روایتی که به آن استناد شده است، ضعیف است.[4]
پینوشت:
[1]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دار المعرفه، 1309 ه؛ ج 6، ص 37. زمخشری، محمود، بیروت، الکشاف، دار الکتاب العربی، 1418 ه؛ ج 4، ص 219.
[2]. رازی، ابیحاتم، الجرح و التعدیل، تهران، ناصرخسرو، 1343ش؛ ج 27، ص 166.
[3]. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، قاهره، دار التعارف، 1347ه؛ ص 653. ابندرید، محمد حسن، جمهره اللغه، بیروت، دارالعلم للملایین، بیتا؛ ج 1، ص 324.
[4]. عسقلانی، ابنحجر، فتح الباری، بیروت، دار المعرفه، 1412ه؛ ج 8، ص 452.
افزودن نظر جدید