دیدگاه یکی از علمای مالکی درباره ابنتیمیه
خلاصه مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند؛ تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف نمودهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند؛ اگر چه آنان در ظاهر این مطالب را اظهار نکرده و خود را سلفی مینامند. در مقابل این جریان میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که از جمله آنان حافظ احمد بن محمّد صدیق غماری مالکی است.
متن مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند؛ تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف کردهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند. اما در مقابل میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که در این مقاله برای نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
- حافظ احمد بن محمّد صدیق غماری مالکی؛
او درباره ابنتیمیه میگوید: «دشمنی ابنتیمیه به حدّ جدل و انکار محسوس رسیده است؛ و لذا با جرأت و وقاحت و پستی و نفاق و جهالت تصریح کرده که در باب فضائل حضرت علی (علیهالسّلام) حتّی یک حدیث صحیح وجود ندارد،... بلکه ابنتیمیه به آن گفتار قبیح در حق علیّ و اهلبیت اطهارش اضافه کرده است، و نیز مطالبی دارد که دلالت میکند که او از سردستههای منافقان در عصرش است؛ چرا که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حدیث صحیحی که در صحیح مسلم خطاب به علیّ (علیهالسّلام) آمده، میفرماید: (دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق). همانگونه که علمای عصرش او را با این مطالب محکوم کرده و حکم به نفاقش نمودهاند، ... و چگونه محکوم به نفاق نباشد ـ خداوند او را قبیح گرداند ـ با این گفتههایش که هرگز مؤمنی در حق فاطمه، بزرگ زنان عالم و در حق همسرش، برادر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و آقای مؤمنان نمیگوید. او درباره خانم فاطمه بتول میگوید: در او شباهتی به منافقان است، کسانیکه خداوند در گفتارش فرموده (اگر از آن به آنها داده شود، راضی میشوند و اگر به آنها داده نشود، ناگهان ناراحت میگردند) ابنتیمیه ـ که لعنت خدا بر او باد ـ گفته: فاطمه اینگونه عمل کرده است؛ زمانی که ابوبکر از میراث پدرش (صلیاللهعلیهوآله) به او نداد، ... در امثال این ناسزاها که جایز نیست مطلق مؤمنان به آن متّهم گردند، تا چه رسد به بزرگان صحابه ـ رضی الله عنهم ـ و تا چه رسد به بهترین امت بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، پس خداوند ابنتیمیه را قبیح گرداند و او را خوار نموده و جزا به آنچه سزاوارش است دهد که به حمدالله چنین کرده است؛ چرا که او را رهبر هر گمراه و گمراه کننده بعد از خود نموده و کتابهایش را موجب هدایت به گمراهی قرار داده است، و لذا هیچکس به او روی نیاورده و به شأن او اعتنا ننموده، مگر آنکه او را امام ضلالت در عصرش دانسته است... .»
پینوشت:
[1]. «بل بلغت العداوة من ابنتیمیه الی درجة المکابرة و انکار المحسوس، فصرح بکلّ جرأت و وقاحة و لؤم و نذالة و نفاق و جهالة انّه لم یصح فی فضل علیّ (علیه السّلام) حدیث اصلا... بل اضاف ابنتیمیه الی ذلک من قبیح القول فی علیّ و آل بیته الأطهار، و ما دلّ علی انّه رأس المنافقین فی عصره لقول... » البرهان الجلیّ، احمد غماری، مطبعة السعادة، مصر، ص 53.
افزودن نظر جدید