اسلام و روحیه حقطلبی تا پی جان / ناسیونالیستها کجای کارند؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اسلام برای «حق» معیار معین کرد و تعالیمی را ارائه کرده تا انسان مسلمان با عمل به آنها به معیارِ حق برسد. تعالیم اسلام این پتانسیل را به بهترین شکل دارد که موجب تعالی انسان شود. تا جایی که میبینیم امام حسین بن علی (ع) حاضر میشود در راه حق جان خود -که ارزنده ترین داشتهی انسان است- را فدا کند. شهدای تاریخ اسلام یک به یک چنین بودند. در هشت سال دفاع مقدس نیز این را میبینیم که روحیه غالب در جبههها روحیه دین و مذهب بود. نه اینکه وطن و کرامت انسانی نبوده باشد، خیر. اینها همه بودند. اما آنچه اصل و اساس بود، اسلام بود. سربند «یا علی» و «یا فاطمه» و «یا حسین» و «یا مهدی» بود. جَو، جَوّ قرائت قرآن و زیارت عاشورا و دعای کمیل بود و آنچه موجب نجات کشور شد همین روحیه حق طلبیِ برآمده از اسلامِ اصیل بود که مسلمان ایماندار، جان خود را در راه آرمانهای مکتب، فدا میکند.
در نقطه مقابل برخی میکوشند که هزار و اندی سال درهمتنیدگی اسلام و ایران را ویران کنند. در ظاهر ادعای وطندوستی و میهنپرستی دارند، اما در باطن سر در آخور اجنبی دارند. شعار «جانم فدای ایران» میدهند اما گوش به فرمان انگلیس و عربستان سعودی و اسرائیل هستند. این جماعت هیچ گاه به خاطر باورها (و ادعاهای) خود، نه تنها جان نمیدهند، بلکه حتی حاضر نیستند یک سیلی بخورند. مرام و مکتب و اندیشه آنان کمتر و کمارزشتر از آن است که "انسان" تربیت کند. همه زندگیشان خلاصه شده در لجبازی، بهانهتراشی و فرار از مسئولیت. بهترین سند بر این سخن، همین است که همواره از جانفشانی در راه ادعاها و باورهایشان گریزانند. آنقدر ضعیف و حقیرند که طاقت کمترین سختی را ندارند و از تحمل هر مشقتی (هرچند اندک) فرار میکنند. افرادی راحتطلب و پُر ادعا که حتی نمیتوانند خود را مدیریت و کنترل کنند، اما مدعی "براندازی" و تغییر در ساختار در جامعه ایران هستند.
مقایسه کنیم... در ایام اربعین (و در آن راهپیمایی عظیم انسانی) که هر لحظه امکان انفجار و کشته شدن و یا تیراندازی از سوی معاندین وجود دارد، میبینیم که بسیاری از جوانان با همین روحیه حقطلبی سینه سپر کرده؛ دل به دریا میزنند و «رو به سوی قبلهی دل میکنند». نه از مرگ میترسند و نه از دشمنِ خونخوارِ دندانتیزکرده... گویی در این میدان، جان دادن در راه اهداف متعالی انسانی، برایشان افتخار است. عشق میکنند و دل به محبوب میسپارند. اما در مقابل... در پانصد سال اخیر چه کسی را سراغ داریم که به خاطر شعارها و نمادهای ناسیونالیستی محض، جان خود را فدا کرده باشد؟! در 8 سال دفاع مقدس چه کسانی را سراغ داریم که به عشق کورش و هخامنشیان، جان خود را فدا کرده باشد؟ اصلاً کورشگرایی این خاصیت را دارد که چنین نسلی تربیت کند؟ خیر. مرام و مکتب باستانگرایی تنها میتواند شخصیتی پرادعا، بیهویت، غربگرا، ترسو، خودباخته و مادیگرا تربیت کند. هشت سال دفاع مقدس خود گویای این امر است. جوانان این آب و خاک با اقتدا به علی اکبرِ امام حسین (ع) خود را فدای آرمانها میکردند و مادرانشان با تأسی به زینب (س) صبوری پیشه کردند. همان زمان؛ مدعیان کورش و هخامنشیان، با زمزمه «کورش پدر ماست، ایران وطن ماست» در دیسکوها و کابارهها و کلوبهای شبانه اروپا و امریکا مشغول "خود" بودند. جوانان این مرز و بوم، برای دفاع از ناموس و شرف این ملت، در خون خود میغلتیدند و کورشپرستان در لس آنجلس کارناوال هرزگی بر پا میکردند. کلام ما این نیست که هیچ کس میهن خود را دوست نداشته باشد، بلکه سخن در این است که علاقه به میهن هیچ گاه جای دین را نمیگیرد. اینها دو ساحت از مؤلفههای هویت یک مسلمان ایرانی هستند و هر کدام در جای خود ارزش دارد. و یقیناً کسانی که میکوشند که بر پیکر اسلام ضربت بزنند، مانند کسانی هستند که به سوی خورشید خاک میپاشند. پیشتر نیز هر کس علیه اسلام دشمنی کرد فقط و فقط خود را رسوا کرد. ابوسفیانها و معاویهها و یزیدها نمونههایی از این امرند. به این امید که پیاده نظام جریان اسلامستیز از "تاریخ" عبرت بگیرند.
دیدگاهها
saman
1397/03/10 - 00:39
لینک ثابت
کانال تاریخ حقیقی ایران (نقد
نگاه
1397/04/01 - 16:01
لینک ثابت
عالی بود
افزودن نظر جدید