آیا اعتقاد به عصمت ائمه، غلو است؟

  • 1397/02/01 - 16:58
سلفیه شیعه را متهم به غلو می‌کنند. آنان می‌گویند چون شیعه قائل به عصمت ائمه است، غالی است. این در حالی است که اگر اعتقاد به عصمت غیر پیامبر، غلو باشد، سلفیه نیز غالی هستند، چون قائل به عصمت جمعی صحابه هستند.

یکی از نسبت‌های ناروایی که وهابیت و گروه‌های سلفی به شیعه می‌زنند این است که شیعه، قائل به غلو در حق ائمه اطهار است. علی بن نایف الشحود، یکی از مفتیان و علمای گروهک تروریستی داعش است که شیعه را متهم به غلو می‌کند.
علی بن نایف الشحود در کتاب «رای شیخ الاسلام ابن تیمیه بالرافضه» می‌گوید: شیعیان معتقدند که ائمه‌شان معصوم هستند و هیچ گناهی مرتکب نمی‌شوند. حتی شیعیان براین باورند که ائمه‌شان اشتباه و خطا نمی‌کنند و از زمانی که متولد شده‌اند، تا زمانی که از دنیا رفته‌اند، معصوم از هر خطا و نسیان هستند.[1]
وی اعتقاد به عصمت برای ائمه را غلو در حق ائمه می‌دانند و بر این باور است که ائمه نیز مانند دیگر انسان‌ها خطا و اشتباه می‌کنند و چون شیعیان چنین سخنی را در حق ائمه می‌گویند، پس غالی هستند و غالی کافر است، بنابراین شیعیان کافرند. وی با کنار قرار دادن این مقدمات باطل و اشتباه، کفر شیعه را نتیجه می‌گیرد.
این سخن که شیعه قائل به عصمت ائمه است، سخنی درست است. شیعه به جهت نصوص قرآنی و روایی معتقد به عصمت برای ائمه اطهار است، اما آیا چنین اعتقادی غلو محسوب می‌شود، تا شیعه به جهت این اعتقاد، کافر محسوب شود؟

در پاسخ به علی بن نایف الشحود و دیگر سلفی‌ها می‌گوییم:
اگر اعتقاد به عصمت ائمه کفر باشد، شما هم کافر هستید، زیرا شما هم قائل به عصمت جمعی صحابه هستید. ابن‌تیمیه صراحتاً اعلام می‌کند که اجتماع صحابه بر مطلبی را باید پذیرفت، زیرا صحابه خطا نمی‌کنند و سخن و کردارشان معصوم از خطا است. [2] بنابراین اگر اعتقاد به عصمت غیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مساوی با کفر است، شما سلفی‌ها نیز کافر هستید!
بنابراین نتیجه می‌گیریم که اعتقاد به عصمت غیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مساوی با غلو و کفر نیست، زیرا معصوم دانستن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یا امام، لطفی از ناحیه خداوند است و منافاتی با توحید ندارد و غلو محسوب نمی‌شود. زیرا عصمت امری خارج از طاقت انسان است و انسان طبیعتاً گناه می‌کند. گروهی از مردم مرتکب گناهان زیادی می‌شوند که به آنان فاسق اطلاق می‌شود. گروهی گاهی گناه مرتکب می‌شوند و بعد از گناه استغفار می‌کنند که به این گروه عادل اطلاق می‌شود و گروهی هیچ‌گاه خداوند را معصیت نمی‌کنند و هیچ‌گاه از عبودیت خداوند خارج نمی‌شوند. به چنین شخصی معصوم اطلاق می‌شود و این مقام عصمت است که خداوند لطف کرده و به برخی از بندگانش عطا می‌کند؛ بنابراین چنین اعتقادی هیچ ضرری به توحید نمی‌رساند.[3]
هیچ دلیلی در دست نیست که عصمت مختص پیامبر باشد و دیگران دارای مقام عصمت نباشند. بنابراین عصمت ائمه غلو نیست، بلکه حقیقتی است که با عقل و نقل به اثبات رسیده است.

نویسنده: م.ج

پی‌نوشت:

[1]. عصمة الأئمة عند الشيعة: يعتقد الشيعة أن أئمتهم معصومون من جميع المعاصي صغيرها وكبيرها حتى السهو والنسيان، فإنهم معصومون من كل ذلك من ولادتهم إلى وفاتهم. و الشحود، علی بن نایف الشحود، رای شیخ الاسلام ابن تیمیه بالرافضه، ج1، ص466
[2].  ابن تيميه، مجموع الفتاوى، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم،  مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدينة نبوية، 1416ق ج13، ص24.«وَذَلِكَ أَنَّ إجْمَاعَهُمْ لَا يَكُونُ إلَّا مَعْصُومًا»
[3]. گلپايگانى، سيد محمد رضا موسوى، نتائج الأفكار في نجاسة الكفار، در يك جلد، دار القرآن الكريم، قم - ايران، اول، 1413 ه‍ ق، ص203.

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

واجب است كه پيغمبر معصوم باشد زيرا كه واجب است وجود حاكم در ميان خلق به چند جهت اول آن‏كه چون فرزندان آدم شهرى‏ طبيعت مى ‏باشند و در گردآمدن ايشان اختلاف و نزاع و جدال پيدا مى ‏شود و به اين واسطه همگى تلف مى‏ شوند و به آن خاصيت كه براى آن خلق شده ‏اند نخواهند رسيد پس حاكم ضرور است كه او مانع خلاف شود و نگذارد كه جدال و قتال در ميان ايشان واقع شود و اگر هم اتفاق افتاده باشد برطرف كند پس اگر حاكم خودش عادل نباشد و معصوم از گناه و جبر و ظلم نباشد خودش يكى از اسباب فساد است و دزدى است از دزدان و ظالمى از ظالمان و كسى را كه خدا حاكم كند و از روى حكمت بيافريند بايد عادل باشد و معصوم باشد از همه ظلم‏ها و حيف و ميل‏ها تا نزاع برطرف شود و عدل در ميان مردم برپا شود و بناى عالم و اساس عيش بنى ‏آدم بر آرامى جان و مال باشد تا به آن خدمت كه مأمورند مشغول شوند و اگر حاكم الهى هم ظالم باشد نصب كردن آن عبث و لغو است و از حكيم حقيقى عبث و لغو سرنخواهد زد و او خلق را براى بازى و هرزه‏ كارى نيافريده پس حاكم الهى بايد كه عادل و معصوم باشد از همه گناهان صغيره و كبيره تا مردم را از گناه و ظلم بازدارد و حرف او بر مردم تأثير كند و اگر او خودش حرمت خدا را ندارد و عمل به امرها و نهى‏ هاى او نكند چگونه مردم را مى‏ تواند بازداشت و چگونه حرف او به مردم اثر مى‏ كند و چون سببى ديگر در نصب حاكم آن بود كه علم خير و شر و صلاح و فساد خلق را او از خدا تعليم بگيرد و به خلق برساند پس بايد كه او را يك نفسى باشد كه قابل آن باشد وحى‏ هاى الهى به او برسد و بر مراد خدا آگاهى حاصل كند و تا نفس او را صفايى و لطافتى نباشد كه مناسب مشيت الهى باشد نمى‏تواند سخن خدا را شنيد و مطلب خدا را فهميد و به همین دلایل عصمت معصوم در هر عصری ثابت میگردد.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.