بهائیت و ادعای ساختگی بودن اعجاز قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی در راستای انکار معجزات پیامبران برای توجیه عجز پیامبرخواندهی خود، به انکار معجزهی بیانی قرآن کریم پرداختهاند؛ همچنان که ابولفضل گلپایگانی در این خصوص گفته است: «... و بالجمله این وجه اخیر شهرتی کامل یافت و اغلب علمای اسلام خصوصاً متأخرین از ایشان بر این وجه اعتماد نمودند و فصاحت قرآن را سبب اعجاز آن شمردند و بر مطلعین بر حقایق علوم معلوم است که این رأی در قرون وسطی احداث شد و در میان صحابه و... ذکری از اینکه سبب حجیت قرآن فصاحت و بلاغت اوست، شایع و منتشر نبود...».[1]
اما در پاسخ به این شبههی مبلّغان بهائی میبایست گفت:
اولاً: اگر واقعبینانه بنگریم، نشانههای آگاهی ادیبان عرب جاهلی را به اعجاز بیانی قرآن درخواهیم یافت. همچنان که "ابن ربیعه بن عامر" (از شاعران بزرگ و نامدار عرب جاهلی)، فصاحت و بلاغت بینظیر آیات قرآن را ستود و بخاطر همین عظمت بیانی قرآن، پس از مسلمان شدن دیگر شعر نگفت و به قرائت قرآن مشغول شد.[2] و یا آنجا که "ولید بن مغیره مخزومی" در وصف اعجاز بیانی آیات قرآن گفته است: «و الله لَقد سَمعتُ مِن مُحمّد آنفاً کلاماً ما هو مِن کلام الإنس و لا مِن کلامِ الجِن... [3]؛ به خدا سوگند همینک از محمّد (صلّی الله علیه و آله) سخنی شنیدم که از سخنان انسان و جن نبود و سخنش شیرینی خاص و زیبایی مخصوصی دارد و شاخسار آن پرمیوه و ریشههای آن پربرکت است؛ سخنی است برجسته و هیچ سخنی از آن برجستهتر نیست». و یا اعتراف "عتبة بن ربیعه" [4] و دیگر ادیبان بزرگ را بر چه معنایی غیر از اعجاز بیانی قرآن میتوان حمل کرد؟!
ثانیاً: بر فرض که کشف اعجاز بیانی قرآن دهها، بلکه صدها سال پس از نزول قرآن مطرح شده باشد، به هیچوجه نمیتواند بر ساختگی بودن این وجه از وجوه اعجاز قرآن دلالت کند. چرا که استخراج دیر هنگام یک علم، دلیلی بر عدم وجود اصل آن علم نیست. به طور مثال، مردم در تعاملات خود، پیش از تدوین علم منطق، قوانین آن را به کار میبستند؛ حال آنکه نمیتوان مدعی شد که تا پیش از تدوین علم منطق، به کارگیری قوانین منطقی میان بشر وجود نداشته است. بنابراین، وجود اعجاز بیانی در قرآن، بر فرض کشف دیر هنگام مسلمانان، ضرری به اصل اعجاز بیانی آن نخواهد زد.
پینوشت:
[1]. ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، هند: بینا، بیتا، صص 281-280.
[2]. ر.ک: یاقوت بن عبدالله حموی، معجم الادباء، چاپ اروپا: بینا، بیتا، ص 117، 319.
[3]. فضل بن الحسن طبرسی، مجمع البیان، تهران: ناصرخسرو، 1372 ش، ج 5، ص 387.
[4]. ر.ک: الحمیری المعافری عبدالملک بن هشام بن ایوب، السیرة النبویة، تحقیق: طه عبدالرءوف سعد، بیروت: دارالجیل، ط: اول، 1411 ق، ج 1، صص 132-131.
افزودن نظر جدید