کنایه ای به مقاله ایرانی ماندن عبدالبهاء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نویسندگان بهائی در تلاشند تا با انتساب سخنانی ایراندوستانه به پیشوایان خود، حسّ ترحم ایرانیان را نسبت به خود برانگیزند. همچنان که سایت رسمی تشکیلات بهائیت، با انتشار مقالهای در راستای ابراز محبّت عبدالبهاء به ایران و ایرانی، به قلمفرسایی پرداخت: «عبدالبهاء ایرانی بود و ایرانی ماند و همواره با گروهی از ایرانیان مهاجر در تبعیدگاه خود زیست و دغدغهی ایران را داشت. غفلت از حال و وضع میهن نزد او جایی نداشت...».[1]
اما در ادامه لازم است تا با طرح چند پرسش، پاسخ ادعای نویسندگان بهائی داده شود:
اولاً: آیا یک ایرانی هیچگاه از گرفتاری و مصیبت دیدن هموطنانش، اظهار خوشحالی میکند؟! اگر چنین نیست، پس چگونه عبدالبهاء از مصیبتهایی که هموطنانش دچار شدهاند، ابراز خوشحالی نموده و گفته است: «چقدر این ایرانیها شرورند. هنوز آرام نگرفتهاند. این قدر بلایا و رزایا (پیشآمدهای ناگوار) که بر آنها وارد آمده هنوز بر آن شرارت اولیه هستند».[2] با این حال چگونه نویسندگان بهائی مدعی میشوند که وی، همواره دغدغهی ایران را داشت و غفلت از وضع میهن نزد او جایی نداشت؟!
ثانیاً: وطنفروشی همچون عبدالبهاء، که در سفر خود به آمریکا، این کشور را برای چپاول ذخایر ایران تحریک و تشویق نموده چگونه میتواند دغدغهی ایران و ایرانی داشته باشد؛ همچنان که وی میگوید: «... از برای تجارت و منفعت ملّت آمریکا، مملکتی بهتر از ایران نه! چه که مملکت ایران مواد ثروتش همه در زیر خاک پنهان است».[3]
در پایان باید متذکر شد کسی که بیوطنی را افتخار خود دانسته و پیروانش را به سوی بیوطنی سوق میدهد [4]، چگونه انتساب وطندوستی به او مورد پذیرش است؟!
یک ایرانی هیچگاه هموطنان خود را ... نمیخواند.
پینوشت:
[1]. سایت آئین بهائی، مقالهای به نقل از دومین پیشوای فرقهی بهائیت عباس افندی.
[2]. مجلهی آهنگ بدیع، سال چهارم، 1328، شمارهی 5، ص 3.
[3]. عباس افندی، خطابات، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1920 م، ج 2، ص 30.
[4]. عباس افندی، خطابات مبارکه، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه ملّی نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی، بیتا، ج 3، ص 147.
افزودن نظر جدید