وهابیت و دخالت در اسلام
فهم نادرست از منابع معرفت (کتاب و سنت) افزون بر اینکه موجب گمراهی خود شخص شده، گاهی جان دیگر انسانها را به خطر میاندازد. فرقه وهابیت در این عرصه گوی سبقت را از دیگران ربوده و با درک ناصحیح خود چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، در مسیر به مخاطره انداختن جان دیگر مسلمانان حرکت میکند.
از جمله مباحثی که بینش غلط وهابیت را آشکار میکند، همسانی معنای ایمان و اسلام است. از منظر وهابیت، مسلمان کسی است که مؤمن نیز باشد و اگر کسی عنصر ایمان را در وجود خود تثبیت و تقویت نکند، مسلمان نیست. احمد دویش در این باره مینویسد: «اسلام اعمال ظاهری و ایمان اعمال باطنی است؛ این دو همدوش و ملازم هم هستند؛ به گونهای که اسلام بدون ایمان و ایمان بدون اسلام صحیح نیست.»[1]
این دیدگاه خطرناک ضمن اینکه با آیات قرآن در تضاد است، دارای ملاک خاصی نیز نیست. چرا که هر کس میتواند بگوید که مثلاً فلان شخص مسلمان، مؤمن نیست و از سوی دیگر نیز میتوان گفت که او مومن است. در این صورت سؤال اول از پیروان وهابیت این است که ملاک و میزان در باب شناخت ایمان افراد که بنا بر تصریح آنان باطنی است، چیست؟
اما مساله دیگر این است که آیات قرآن به صراحت ایمان و اسلام را دو مقوله جدا معرفی کرده و اسلام را جدای از ایمان پذیرفته است. خداوند در آیه «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ.[حجرات/14] اعراب گفتند که ما ایمان آوردیم، بگو که ایمان نیاوردید، بلکه بگویید که اسلام آوردید و هنوز در دلهای شما ایمان وارد نشده است.» میان ایمان و اسلام فرق نهاده و مسلمان را از مؤمن جدا میکند.
پینوشت:
[1]. دویش، احمد، فتاوی اللجنه الدائمه، عربستان، ریاض، دار العاصمه، چاپ اول، 1416 ق، ج2، ص10.
افزودن نظر جدید