مخالفت شیخ صوفیه با علم و فقه و حوزه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهمترین مباحثی که قرآن بسیار به آن اهمیت داده، مسئلهی علم و علمآموزی است که این مسئله در بین صوفیان، مخالفانی دارد بهگونهای که کاملا با علم و علم آموزی مخالفت کرده و حتی پیروان خود را از یادگیری علم برحذر میدارند. یوسف مردانی شیخ فرقهی صوفیه، در تازهترین اظهار نظر، در ابنباره گفته: «فقه همان نیست که کتاب فقه را بخوانیم، کتب اربعه را بخوانیم و بگوییم ما فقیه هستیم، نه به عمامه مربوطه، نه به عبا، نه به حوزه علمیه و نه به دانشگاه.»[ سخنرانی مردانی،22بهمن96] وی در ادامه درس و مدرسه و حوزه علمیه را برای علم آموزی نفی کرده و فقط علم را مانند نوری میداند که با ناله و زاری در قلب انسان جاری میشود. «علم به معنای این نیست که ما برویم در حوزه علمیه و مدرسه درس بخوانیم، نه خیر. فرمودند علم بر اثر زیاد درس دادن و خواندن نیست. علم آن چیزی است که اگر ابراهیموار ناله و زاری سر بدهیم، نوری است که در قلب ما قرار می دهند.»[ سخنرانی مردانی،22بهمن96] در این سخنان شیخ صوفیه، اشکالاتی وارد است: اولاً اینکه به صراحت با دستور خداوند و ائمهی معصومین (علیهمالسلام) که به سواد آموزی و یادگیری تأکید فرمودند، مخالفت کرده، چنانچه در قرآن آمده که واجب است عدهای هجرت علمی کنند و كسب علم نمايند و سپس برگشته و به ديگران نیز برسانند. «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون»[توبه/122] و شايسته نيست مؤمنان همگى كوچ كنند، پس چرا از هر فرقه اى از آنان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند تا آنها بترسند.»
و ثانیاً آن حدیثی که علم را نوری خوانده که خداوند در قلب هر کسی که او را هدایت کرده جاری میکند، اصلا منافات و مخالفت با علم آموزی نکرده است. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:« لَیسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ یقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یرِیدُ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَنْ یهْدِیهُ »[ بحار الأنوار، ج 1، ص 224] علم به آموختن نیست، بلکه در حقیقت نوری است كه در دل كسی كه خداوند تبارك و تعالی ارادهی هدایت او را نموده است واقع میشود.» اینکه آمده علم نور است، یعنی علم روشن کنندهی راه است، آن هم نه برای همگان، بلکه برای هدایت کسی که آن هدف والا و رسیدن به کمال را قصد و اراده کرده باشد. بهعبارتی علم و دانشی، نور است که توجه انسان به جهان آخرت را بیشتر نموده و پایبندی او به دنیا را کمتر کند.
چنانکه در روایتی حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کمال دین را در یادگیری علم و عمل به آن دانسته و فرمودند: «ایهَا الناس اَعْلَمُوا أَنَّ کمالَ الدین طَلبُ العِلْمِ وَالعَمَلُ بِهِ ألا وَ اِنَّ طَلَبَ العِلْمِ اَوْجَبُ علیکم من طلب المالِ[اصول کافی، ج1، ص30] ای مردم! بدانید که کمال دین، در آموختن دانش و عمل کردن به آن است. آگاه باشید که دانش آموزی، بر شما واجبتر است از کسب مال.»
بنایراین این صوفیان برای جاهل ماندن مردم و سوء استفاده از آنان و نیز تنبلی خودشان، با علم مخالفت کرده و خودشان را برتر از دیگران، حتی فقهاء و علما میدانند.
پینوشت:
سخنرانی مردانی،22بهمن96.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ه.ق، ج1، ص224.
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، نشر قائم آل محمد، 1385ش، ج1، ص30.
افزودن نظر جدید