توهین عالم سنی به پیامبر و صحابه بخاطر معاویه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب - اگر به فرهنگهای سیره و کتب تاریخی مراجعه کنیم این کتابها مراجع و مصادر خوبی هستند به اینکه افراد و اشخاص را بشناسیم و نسبت به آنها موضعگیری بجا و مناسبی داشته باشیم افرادی به مانند معاویه که هم ملعون از طرف خدا و پیامبر و هم ملعون از طرف صحابهای به مانند حضرت علی(علیه السلام) و عماریاسر و عایشه و دیگرانند. معاویهای که خود و خاندانش طلقاء –آزاد شده- پیامبر بودند. آن وقت او در فرصتی که بعدها بدست آورد چه فجایعی را که مرتکب نشد و چه جنایاتی که صورت نداد. او و خاندان نحسش از اعراب پلیدی بودند که از معارف و علوم اسلامی و الهی هیچ بهرهای نبردند، حتی آن زمان که تظاهر به مسلمانی هم میکردند همین طور بود و تاریخ خود گواه بر این مدعاست که یک یک افراد این خاندان لاابالی و بیدین بودند.
معاویه هم یکی از اینها بود که حقد و کینهی خود را نگه داشت تا سر فرصت آشکار کند و این فرصت را خلفای غاصب برایش فراهم کردند و در زمان خلافت حضرت علی(علیه السلام) نمایان شد.
حال کسی با این خصوصیات آیا مستحق لعن و نفرین نخواهد بود؟ آیا او ضامن دیون خونهای ریخته شدهی مردمانی که فریبشان داد و در جنگ آنان را به کشتن داد نیست؟ آیا او طاغی و عصیانگر و سرکش نیست؟ آن وقت چطور برخی از بزرگان اهل سنت به مانند ابن حجر عسقلانی در کتاب خود دربارهی لعن به معاویه مطالبی را مینویسد و در ادامه جسارت به ساحت مقدس پیامبر اکرم و صحابه میکند؟ او در این کتاب این گونه مینویسد: «و اما دشنام به معاویه و لعن و نفرین وی که برخی از اهل بدعت آن را مباح میدانند، برای معاویه در این کار اسوه میباشد... پس توجهی به این سخنان نمیشود و بر آنها تکیه و اعتماد نمیشود، زیرا این عمل جز از گروهی احمق و نادان و کودن و طغیانگر که خدا توجهی به آنها ندارد که در کدام وادی هلاک شوند، صادر نمیشود، پس خدا آنها را به شدت لعن کند و به بدترین ذلتها و خواریها گرفتار نماید، و شمشیرهای اهل سنت را بر سر آنها بلند کند و حجتهای اهل سنت که با واضحترین دلیلها تائید میشود، آنها را از فرو رفتن در کاستن مقام آن پیشوایان بزرگ باز میدارد...».[1]
سوال این جاست که ابن حجر عسقلانی آیا میداند و یا فهمید که چه میگوید؟ آیا متوجه شد با این سخن باطل خود چه کسی را لعن کرد؟ این سخنان او نیش و کنایه به چه کسی یا چه کسانی است؟ آیا او احادیث لعن پیامبر به معاویه و خاندان او و همچنین حضرت علی(علیه السلام) در قنوت نمازش به آن هفت نفر که معاویه هم جزء آنان بود را ندید؟ آیا نفرین ام المومنین عایشه پس از هر نمازش و ابن عباس دانشمند این امت اسلامی و عمار یاسر را نسبت به معاویه ملاحظه نکرد؟[2] او به چه مجوز شرعی این همه هتاکی و جسارت را به پیامبر و صحابه کرام، آن هم به خاطر یک نفری که جایگاهش از نظر اسلام معلوم است و در میان صحابه و تابعین و تا نسلهای بعدی آشکار است، شروع به دفاع از آن میکند. کسی که به گفتهی تاریخ فریقین خصوصاً بزرگان اهل سنت فردی شرابخوار، رباخوار، زنباره و هرزه، و از همه مهمتر جاهل به احکام دین و قرآن کریم بوده آن وقت بیایند و بگویند که لعن برای او اسوه است؟ اسوه نیست بلکه بیشتر از آن را مستحق است. یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. الصواعق المحرقه، ابن حجر عسقلانی، مکتبه القاهره، قاهره، مصر، س219.
[2]. رجوع به کتب تاریخی فریقین، ذیل شرح حال معاویه بن ابی سفیان.
افزودن نظر جدید