حبط اعمال با سرپیچی از امام معصوم نه قطب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از حربهها و نیرنگهای سران صوفیه، برای جذب مردم به سمت خودشان، طرح مسئلهی ولایت است که خود را خلیفهی خدا و ولیِّ مردم معرفی کرده و اطاعت و تسلیم محض از شیخ و مراد را بر همهی مریدان لازم دانستهاند. اما نکته بسیار مهم و قابل ذکر این است که آنان سرپیچی و عدم اطاعت مراد از قطب و شیخ مجاز را، نشانهی حبط و نابودی اعمال ذکر کردهاند. ملاعلی گنابادی در این رابطه مینویسد: «هرکس از ولی وقت سر پیچد اگر هفتاد سال عبادت کند و ریاضت کشد ... نفع نبخشد و بهجایی نرسد و تجرّدی نبخشد.» [صالحیه، ص273] و یا ملاسلطان گنابادی مؤسس فرقه گنابادیه، سرپیچی از قطب و ولی را نشانهی بیایمانی و نابودی اعمال میداند. «آگاه باشید، اگر کسی تمام شبها در نماز و تمام روزها را در روزه باشد و جمیع مال خود را تصدّق و جمیع عمر خود را درراه حج صرف کند، ولی شناسای ولایت ولیالله نباشد که قبول ولایت او باشد و جمیع اعمال او به دلالت ولی امر بوده باشد، برای او بر خدا هیچ حقّی در ثواب او نبوده و از اهل ایمان هم نخواهد بود.»[ولایتنامه، ص178] درحالی که با توجه به آیات و روایات مختلف، ولایت و رهبری، منحصر در خدا و رسول خدا (صل الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) بوده و کسی حق غصب مقام ولایت و جانشینی معصومین (علیهمالسلام) را ندارد.
پینوشت:
گنابادی، ملاعلی، صالحیه، انتشارات حقیقت، تهران، حقیقت، 273.
گنابادی، سلطان محمد، ولایتنامه، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ دوم، 1384، ص178.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هر عملی که از انسان سر میزند اگر خداپسندانه و رنگ و صبغهی الهی داشته باشد، به همان اندازه او را به سوی خداوند متعال نزدیک میکند. اما اگر این عمل ما، خالصانه و صبغهی الهی نداشته باشد و همراه با چاشنی گناه و رنگ غیرخدایی باشد، نهتنها مورد پسند حقتعالی نیست، بلکه گاهی موجب حبط و نابودی اعمال میشود. در قرآن و روایات بعضی از اعمال مانند شرک، کفر، نفاق، تکذیب آیات، حسادت، ریا، غیبت کردن، صدقه با منت و اذیت، ترک نماز بدون علت و... ذکر شده که سبب حبط و نابودی آن عمل میشود. یکی از این عملها، کافر شدن به ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. در روایتی آمده که ابیحمزه میگوید: «از امام باقر (علیهالسلام) از تفسیر سخن خداوند «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین» پرسیدم؟ حضرت فرمود: تفسیر باطنی این آیه کافر شدن به ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) است، چراکه مراد از ایمان، حضرت علی (سلام الله علیه) میباشد.» [بحار الأنوار،ج 35 ،ص 369]
بعضی از فرقهها و گروههای منحرف از قبیل فرقهی صوفیه، که خود را بهظاهر پیرو حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میدانند، در زمان غیبت، مقام ولایت را حقِّ سران و اقطاب صوفیه دانستهاند. اما مطلب عجیب این است که از طرف این اقطاب سخنانی صادر شده که به پیروان و مریدان خود گفتهاند اگر کسی از شیخ و قطب وقت اطاعت نکند همه عبادات او از نماز و روزه و ... حبط و نابود میشود. ملاعلی گنابادی در این رابطه مینویسد: «هرکس از ولی وقت سر پیچد اگر هفتاد سال عبادت کند و ریاضت کشد ... نفع نبخشد و بهجایی نرسد و تجرّدی نبخشد [صالحیه، ص273] و یا ملاسلطان گنابادی مؤسس فرقه گنابادیه، سرپیچی از قطب و ولی را نشانهی بیایمانی و نابودی اعمال میداند. «آگاه باشید، اگر کسی تمام شبها در نماز و تمام روزها را در روزه باشد و جمیع مال خود را تصدّق و جمیع عمر خود را درراه حج صرف کند، ولی شناسای ولایت ولیالله نباشد که قبول ولایت او باشد و جمیع اعمال او به دلالت ولی امر بوده باشد، برای او بر خدا هیچ حقّی در ثواب او نبوده و از اهل ایمان هم نخواهد بود.»[ولایتنامه، ص178] وی در تفسیر سوره والعصر نیز، عدم اطاعت و بیعت با شیخ و مراد را از نشانههای انسان زیانکار در این دنیا معرفی کرده است. وی مینویسد: «وَالعَصرِ إنَّ الإنسانَ لَفِی خُسر إلّا الَّذینَ آمَنوا [عصر/1،2،3] یعنی همه زیانکارند مگر آنها که دست بهدست امام یا شیخ مجاز دادهاند [در کوی صوفیان، ص228]
با توجه به آیات و روایات مختلف، ولایت و رهبری، منحصر در خدا و رسول خدا (صل الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) دانسته شده است. چنانچه شیعه و سنی معتقدند که شأن نزول آیهی ولایت در حق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[مائده/55] ولىِّ شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند؛ همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند»
بنابراین این افراد بهدلیل حبّ جاه و رسیدن به مقاصد دنیوی خود، اینچنین مردم را فریب داده و سرپیچی از قطب و شیخ صوفی را نشانهی بیایمانی و نابودی اعمال دانستهاند.
پینوشت:
مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء،1404هـ ق، ج 35، ص 369، ح 14.
گنابادی، ملاعلی، صالحیه، انتشارات حقیقت، تهران، حقیقت، 273.
گنابادی، سلطان محمد، ولایتنامه، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ دوم، 1384، ص178.
واحدی (صالح علیشاه)، سیدتقی، در کوی صوفیان، تهران، نخل دانش، 1384، ص228.
افزودن نظر جدید