بدفهمی صوفیه قدیم از معنای توکل
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- از اعتقادات مسلمانان توکل به خدای بلند مرتبه است. توکل در لغت به معنای «اظهار عجز در کاری و اعتماد کردن به دیگری است و در اصطلاح، اطمینان به خدا و ناامیدی از مردم و تسلیم خدا بودن و تنها به او اعتماد کردن است.»[الصحاح فی اللغه و العلوم، ذیل «وکل»] یکی از برداشتهای نادرست از توکل، این است که شخص گمان کند اعتماد نکردن به اسباب، به معنای ترک حرکت و کوشش برای امور زندگی دنیا یا آخرت است. اما پیچیدگی موضوع موجب بدفهمیهایی میان صوفیان و عامه مسلمانان شده است. نمونه بارز بدفهمی توکل، حکایت عیادت عبدالواحد عامل و سفیان ثوری از رابعه عدویه است. سفیان در این ملاقات به رابعه میگوید: «اگر دعایی بکنی این رنج بر تو آسان میشود. رابعه در پاسخ میگوید: یا سفیان، تو نمیدانی که این رنج خواست خداست؟ سفیان گفت بله. رابعه جواب میگوید: پس مرا میفرمایی از او درخواست کنم به خلاف خواست او؟ دوست کسی است که مخالفت با او روا نیست.»[تاریخ تصوف در اسلام، صص 37 و 38] در این ملاقات رابعه عدویه درمان درد را مخالفت با خدا و خلاف توکل قلمداد کرده و گمان میکند با دعا کردن خلاف امر خداوند را مرتکب شده است. درحالی که معنای توکل چیزی غیر از آن است و برخی از صوفیان این معنی را از توکل فهمیده بودند که مخالف تعالیم اسلام ناب است.
پینوشت:
جوهری اسماعیل بن حماد، الصحاح فی اللغه و العلوم، چاپ ندیم مرعشلی و اسامه مرعشلی، بیروت، ۱۹۷۴، ذیل «وکل»
غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، چاپ دهم، 1381، صص 37 و 38
افزودن نظر جدید