سید کاظم رشتی: از توهین به علمای شیعه تا حمایت غیرشیعیان از او!

  • 1396/10/25 - 15:34
سید کاظم رشتی دومین پیشوای مسلک شیخیه، بر خلاف اصل تولی و تبری، ارتباط حسنه‌ای با مخالفین و دشمنان شیعه داشته و در عوض، علمای شیعه را مورد هتاکی‌ها و دشنام‌های خود قرار می‌داده است. از این‌رو مخالفین و دشمنان مذهب شیعه، از آلوسی گرفته تا پیروان فرقه‌ی ضالّه‌ی بهائیت، در آثار خود، به نیکی از سید کاظم رشتی یاد کرده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از عواملی که زندگی دومین پیشوای مسلک شیخیه (سید کاظم رشتی) را به عنوان عالمی شیعی با تردید مواجه می‌سازد، موضع‌گیری‌های تُند وی نسبت به بزرگان شیعه و در عوض برقراری روابطی دوستانه با دشمنان اسلام و مذهب حقه‌ی شیعه است.
«دشمنی با بزرگان شیعه»: سید کاظم رشتی غالباً به جای بحث علمی با فقها، نسبت به آنان رفتار خصمانه‌ای از خود نشان می‌داد؛ همچنان که میرزامحمد تنکابنی می‌نویسد: «در زمانی که در مجلس درس حاجی سیدکاظم حاضر می‌شدم و می‌خواستم از مذهب ایشان اطلاعی حاصل نمایم، غالباً مذمت از فقها می‌کردند و نسبت به آن‌ها سخن دُرشت می‌گفتند، بلکه العیاذ بالله به فقها شتم (توهین) می‌کردند».[1]
«دوستی با مخالفین و دشمنان شیعه»: سید کاظم رشتی در عین حال، روابط حسنه‌ای با مخالفین و دشمنان مذهب حقه‌ی شیعه برقرار کرده و همواره مورد تأیید و تمجید آنان قرار می‌گرفت. همچنان که منقول است «آلوسی» (عالم سنی متعصب و ضدشیعی)، درباره‌ی سید کاظم رشتی گفته است: «اگر سید در زمانی بود که ممکن بود پیامبری مبعوث شود و ادعای نبوت می‌کرد، من اولین کسی بودم که به او ایمان می‌آوردم؛ زیرا شرط آن در او موجود است».[2] از آن عجیب‌تر آنست که در حالی در جریان حمله‌ی قوای عثمانی به کربلا و قتل‌عام شیعیان (به خاطر انتشار کتابی که استاد رشتی نوشته بود)، منزل وی از هرگونه تعرضی در امان ماند [3]؛ که حتی حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) نیز مورد تعرض قرار گرفت![4] جالب‌تر آن‌که بزرگان فرقه‌ی ضالّه‌ی بهائیت که مبانی خود را از مسلک شیخی وام گرفته بوده و داعیه‌ی نسخ اسلام را داشتند، به نیکی از رهبران شیخی، خصوصاً سید کاظم رشتی یاد کرده‌اند![5]
از این‌رو، با توجه به رفتارهای دوگانه‌ی سید کاظم رشتی، حتی اگر نظریه‌ی جاسوس روس‌تزار بودن او را نپذیریم؛ بدون شک این نوع رفتار سید کاظم رشتی، در تضاد با اصل تولی و تبری (دوستی با دوستان اهل‌بیت (علیهم السلام) و دشمنی با دشمنان ایشان) می‌باشد. اصلی که در کلام معصومین (علیهم السلام)، به عنوان شرط ایمان معرفی شده است؛ همچنان که در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) می‌خوانیم: «هَلِ الایمانُ إلّا الحُبّّ و البُغض؛[6] آیا ایمان جز حُبّ و بغض است».

پی‌نوشت:

[1]. میرزامحمد تنکابنی، قصص العلماء، بی‌جا: علمیه اسلامی، بی‌تا، ص 58.
[2]. ر.ک: هانری کربن، مکتب شیخی، ترجمه: دکتر فریدون بهمنیار، تهران: تابان، 1346 ش، ص 45.
[3]. ر.ک: حاج محمد کریم‌خان کرمانی، هدایت الطالبین، کرمان: دوم، 1380 ق، ص 160-158.
[4]. همان، ص 151.
[5]. احمد اشراقی، تاریخ مختصر مظاهر مقدسه، ص 76.
[6]. شيخ عبد علی العروسی، تفسیر نورالثقلین، کتابخانه الکترونیکی فقاهت، ج 5، ص 83.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.