آیات قرآنی که دربارهی عمار یاسر نازل شده
عمار یاسر یکی از اصحاب جلیل القدر پیامبر است، او و خانوادهاش در راه اسلام متحمل صدمات سنگین شدند لذا پیامبر به او و خانوادهاش علاقمند بود. خداوند در قرآن آیاتی را بیان میدارد که گواهی میدهد که قلب او ایمان او و رضایت او الهی بوده است، چرا که او در ساعات شب و روز به عبادت خداوند متعال مشغول بود و در حال قیام و سجده و رکوع از عذاب آخرت الهی میترسید و همین باعث اطمینان و آرامش قلبی او بود و از طرف دیگر پیامبر اکرم هم در مورد او زیاد ستایش و فضائل نقل کرده است، و صحابه صدر اسلام هم او را بزرگ و محترم میشمردند، چرا که عمار یاسر چیزی جز رضایت به آنچه خدا و رسولش به آن راضی بودند و غضب برای خدا و رسولش و گفتن حق و موضعگیری در برابر باطل، چه مردم راضی باشند، و چه ناراحت، نقل نشده است. فلذا بخاطر این حالات و روحیات درونی او از همان ابتدای اسلام آوردنش که خداوند ناظر رنجها و سختیهای او بود باعث گردید که برخی از آیات قرآن در شان او و یا به همراه دیگران نازل گردد و روایات فراوانی هم در فضل و بزرگواری او از پیامبر صادر شود از جمله:
فرمودند: «اصبروا آل یاسر موعدکم الجنّهّ[1] ای خاندان یاسر صبر کنید که وعدگاه شما بهشت است». و یا فرمودند: «اللهم اغفر لآل یاسر و قد فعلت[2] خدایا خانوادهی یاسر را بیامرز و این کار را کردهای» و آن روایت معروفی که پیامبر از آیندهی او خبر میدهد و میفرماید: «تقتلک الفئهّ الباغیه، قاتل عمار فی النار[3] گروهی ستمکار تو را میکشند، قاتل عمار در آتش جهنم است» و این روایت را بزرگانی همچون ابن سعد در کتاب طبقات الکبری ج3 ص251- ابن هشام در کتاب سیره النبوّیه ج2 ص142- بخاری در کتاب صحیح خود ج1 ص172 حدیث436- مسلم نیشابوری در کتاب صحیح خود ج5 ص431 حدیث73- احمد بن حنبل در کتاب مسند خود ج6 ص281 حدیث21366- قرطبی در کتاب الاستیعاب خود ج3 ص1140 رقم1863 و دیگران... نقل کردهاند.
و این است زندگی عماری که از آغاز تا پایان مدت حیات دنیایی او، سراسر مدح و ستایش از طرف خداوند و رسولش و صحابهی پیامبر اکرم، حتی دشمنانش او بوده است از جمله آیاتی که در شان او نازل شده این است: «أَمْ مَنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ[زمر/9] آیا چنین کسی با ارزش است یا کسی که در ساعات شب و روز به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام از عذاب آخرت میترسد». ابن سعد در کتاب خود نقل میکند که این آیه شریفه دربارهی عمار یاسر نازل شده است.[4] و باز این آیه شریفه که میفرماید: «وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ... [انعام/52] و کسانی را که صبح و شام خدا را میخوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن، چیزی از حساب آنها بر تو نیست...». زمخشری در کتاب خود ذیل این آیه میگوید که این آیه شریفه دربارهی عمار یاسر و بلال نازل شده است.[5]
و همچنین این آیه شریفه که خداوند میفرماید: «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ[نحل/106] به جز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است». قرطبی در کتاب خود مینویسد این آیه دربارهی عمار یاسر است و مفسران بر آن اتفاق نظر دارند.[6] و این آیه شریفه که خداوند میفرماید: «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقیهِ کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرینَ[قصص/61] آیا کسی که به او وعده نیکو دادهایم و به آن خواهد رسید همانند کسی است که متاع زندگی دنیایی به او دادهایم سپس روز قیامت از احضار شدگان خواهد بود؟» واحدی نیشابوری در کتاب خود از طریق سدّی نقل میکند که این آیه دربارهی عمار و ولید بن مغیره نازل شده است.[7] و این آیه شریفه که میفرماید: «أَ وَ مَنْ کانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ[انعام/122] آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود...». که سیوطی در کتاب خود نقل کرده است که این شخص عمار یاسر است.[8]
در نتیجه این همه شایستگی و اظهار فضل و کمال که دربارهی او آمده است چرا بعد از رحلت رسول خدا برخی از خلفا با او رفتاری زشت داشتند و در آن جنگی که میان حضرت علی(علیه السلام) و معاویه صورت گرفت در رکاب حضرت جنگید و به شهادت رسید و طرف خصم علاوه بر این که رسوا گردیدند، آیا حدیث پیامبر را نشنیده بودند؟
پینوشت:
[1]. معجم الکبیر، طبرانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج24 ص303 حدیث769.
]2]. مسند، احمد بن حنبل، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص100 حدیث441.
[3]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج3 ص435حدیث5657.
[4]. طبقات الکبری، ابن سعد، دارصادر، بیروت، لبنان، ج3 ص250.
[5]. کشاف، زمخشری، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص27.
[6]. الاستیعاب، ابن عبد البرّ، چاپ نهضه، قاهره، مصر، ج3 ص1136حدیث1863.
[7]. اسباب النزول، واحدی نیشابوری، انتشارات شریف رضی، قم، ایران، ص229.
[8]. الدرّ المنثور، سیوطی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص352.
افزودن نظر جدید