از اصلاح کتُب پیشوایان بهائی تا عدم ترجمهی آنان!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان مسلک بهائیت، بر خلاف سنّت ارسال پیامبران به زبان قوم خود [1]، بسیاری از آثار خویش را به زبان عربی (آن هم برای مردم ایران زمین) نگاشتهاند!
اما از این عجیبتر و قابل تأملتر، اینست که تشکیلات بهائیت، اجازهی ترجمهی همین آثار عربی پیشوایان بهائیت را نیز به سایر زبانها نمیدهد! البته این تشکیلات وقتی در برابر هجوم درخواست اعتراضآمیز بهائیان قرار میگیرد، به نقل از زبان شوقی افندی میگوید: «ترجمه آثار عربیّه به لغت نورا (فارسی) ممدوح و مقبول نه. علیالخصوص احکام کتاب اقدس و ادعیّه و صلوات (نمازها). باید اطفال را از صِغر سن به لغت عربی آشنا نمود و تعلیم داد. زیرا لغت اصلی تأثیری کلّی و حلاوتی دیگر دارد».[2]
اما در پاسخ به اینگونه توجیهات سبک سرکردگان بهائی (برای جلوگیری از ترجمهی آثار پیشوایانشان) لازم است پرسید:
اگر به راستی قلمفرساییهای علیمحمد شیرازی و میرزاحسینعلی نوری (که حتی ترجمهی آنان را باعث کاهش شأنشان میدانید)، تا این حد از مضامین عالی و بلند برخوردارند؛ پس چگونه مخالفین بهائیت به آنان اشکالات بیشمار ادبی و محتوایی وارد کردهاند؟! و اصلاً چه توجیهی برای اصلاحِ آثار به اصطلاح وحی پیامبرخواندهی بهائیان وجود دارد؟![3] مگر کلام الهی، نیازی به اصلاحات بشری دارد؟! و یا اگر هم اینقدر سبکاند که مخالفین، توان ورود اشکالات جدی داشتهاند، پس دیگر چه بهانهی محکمی برای عدم ترجمهی این آثار سبک دارید؟!
آری؛ گویا سرکردگان بهائیت دریافتهاند که با ترجمهی آثاری نظیر «اقدس» (که اُم الکتاب بهائیان به شمار میآید و بهائیان مدعیاند ناسخ تمام کتب آسمانی است) و مطالعهی آن توسط بهائیان؛ پیروان بهائیت، به جلف بودن مضامین آن و در نتیجه سُستی و غیرالهی بودن اساس این مسلک پی خواهند برد.
پینوشت:
[1]. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ [ابراهیم/4]؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش، نفرستادیم».
[2]. پیام آسمانی، از انتشارات نشریّه ماهانهی محفل روحانی ملّی فرانسه برای بهائیان ایرانی، نوامبر 1988 م، نشر دوم، ج 1، ص109.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس (رساله سؤال و جواب)، نسخهی الکترونیکی، ص 60-59، سؤال 57.
افزودن نظر جدید