نظام رهبری فرید، اما عقیمِ بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر اساس الواح وصایای منتسب به عبدالبهاء، دو رکن لاینفک (جدا نشدنی) به نامهای بیت العدل و مقام ولیامر، برای عهدهداری ریاست بهائیان تعیین گردیده است.[1]
از اینرو شوقی افندی به عنوان اولین ولی امر بهائیان، زبان به تعریف و تمجید از این نظام رهبری گشوده و این نوعِ رهبری را در عالم، فرید (بیمانند) معرفی میکند. همچنان که گفته است: «حکومات متّحدهی آیندهی بهائی که این نظم وسیع اداری، یگانه حافظ آن است، نظراً و عملاً در تاریخ نظامات سیاسی بشری، فرید و وحید است و در تشکیلات ادیان معتبرهی عالم نیز بینظیر و مثیل».[2] وی وجود شورای انتخابی بیتالعدل و ولیامرِ موروثی در بهائیت را در کنار یکدیگر، حد وسطی میان نظامهای بر پایهی دموکراسی و دیکتاتوری خوانده و به تمجید از آن میپردازد: «هیچ نوع از انواع حکومات دموکراسی یا حکومات مطلقه و استبدادی، چه سلطنتی و چه جمهوری و یا انظمهی اشرافی که حدّ متوسط بین آندو محسوب است و حتّی... هیچیک نمیتواند مُماثل و مطابق نظم اداری بدیعی به شمار آید که به ید اقتدار مهندس کاملش ترسیم و تنظیم گشته است».[3]
اما این تعریف و تمجید شوقی افندی از نظام رهبری در بهائیت در حالیست که:
اولاً: این نوعِ رهبری در حقیقت، یک دیکتاتوری پشت نقاب دموکراسی است. چرا که بر اساس وصیت عبدالبهاء، انتخاب ولی امرها در بهائیت، موروثی بوده است.[4] به علاوه آنکه دایرهی اختیاراتی که برای ولیامرها مشخص شده (از جمله عضویت لاینفک او در بیتالعدل و حق اخراج اعضای آن)[5]، همگی نشان از یک دیکتاوریِ در پس نقاب دموکراسی دارد.
ثانیاً: نظام رهبری بهائیت که تا این میزان توسط شوقی افندی از آن تمجید شده؛ پس از مرگ او از هم پاشید و امروزه اعضای بیت العدل حیفای اسرائیل، تمام مسئولیتهای مقام ولیامر را برای خود مصادره کردهاند. حال آنکه اگر برای این نظامِ رهبری دوامی تصور نمیشد، چه نیاز به تعریفات بیحد و حصر شوقی افندی از آن وجود داشت و به راستی اینان (عبدالبهاء و شوقی افندی) چگونه پیشوایان الهی هستند که پیشگویی آنان، سقیم و عقیم از کار درآمد!
پینوشت:
[1]. ر.ک: عباس افندی، الواح وصایا، محفل روحانی ملّی بهائیان پاکستان: مطبعهی استرلینگ گاردن رود، نوامبر 1960 م، ص 12.
[2]. شوقی افندی، دور بهائی، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، نشر سوم، 1988 م، صص 90-87.
[3]. همان.
[4]. ر.ک: عباس افندی، الواح وصایا، محفل روحانی ملّی بهائیان پاکستان: مطبعهی استرلینگ گاردن رود، نوامبر 1960 م، ص 13.
[5]. ر.ک: همان، ص 16.
افزودن نظر جدید