نظام رهبری بهائیت
در پاسخ به اینکه چرا ارتباط بهائیان با سازمان رهبری بهائیت بیت العدل مستقر در اسرائیل، مصداق عمل مجرمانه است باید گفت که بر اساس قانون این عمل مجرمانه است. چرا که تشکیلات بهائیت از چهل سال پیش که رسماً غیرقانونی اعلام شد و حتی پیش از آن، همواره اهداف و اعمال براندازی و جاسوسی را دنبال و اجرایی می کند.
بهائیت تشکیلاتی سلطه طلب است که با ظاهری دینی به بهره کشی از اعضایش می پردازد و در عین حال خود را طرفدار جدایی دین از سیاست می داند! یکی از دلایل این حقیقت هم شیوه تأسیس، کارکرد و دایره اختیارات محافل بهائی است که در این نوشتار به معرفی و نقد بخش هایی از آن می پردازیم.
تشکیلات صهیونیستی بهائیت از 40 سال پیش، طرح های توسعه طلبانه خود در تبلیغ و کادرسازی را با ایجاد نهادی به نام دفتر توسعه اجتماعی اقتصادی در دارالتبلیغ خود پیش گرفت. کامیار حبیبی از 25 سال پیش تاکنون از مجریان طرح توسعه طلبانه تشکیلات بهائیت در ایران با استفاده از ابزار موسیقی بود که در 19 شهریور 1401 بازداشت شد.
در انتخابات بیت العدل کاندیدی وجود ندارد، هیچ تبلیغات و مناظرهای برگزار نمیشود. آراء مخفیانه است. شمارش آراء مخفیانه است. کسی از درصد آراء مطلع نخواهد شد. مجری انتخابات هیأتی است که بیت العدل تعیین میکند. هیأت نظارت بر انتخابات را نیز بیت العدل تعیین مینماید. نتیجهی نهایی را نیز خود بیت العدل اعلام میکند. کسی هم حق اعتراض به نتیجه را نخواهد ندارد!
مجازات طرد در حالی در بهائیت اعمال میشود که این فرقه، تحری حقیقت را به عنوان یکی از تعالیم خود مطرح کرده است. اما مگر نه آن است که قدم اول برای رسیدن به یقین و دست برداشتن از تقلید؛ شک و تردید و به دنبال آن، سؤال و پرسش نمودن است؟! با این حال، چگونه یک بهائی حق شک و حتی طرح پرسش نسبت به اعتقادات و نظام رهبری خود را ندارد؟!
کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت با انتشار مقالهای مدعی شدند که نحوهی انتقال رهبری پس از پیامبرخواندهی این فرقه، مطابق با خواست او صورت گرفته است. آری؛ گویا تشکیلات بیت العدل برای مشروع جلوه دادن خود و تصدیق پیشگوییهای خلاف واقع پیشوایان بهائی، راهی جز انتشار دروغهای فاحش و تحریف خواست آنان ندارد!
شوقی افندی در مقام تمجید از نظام رهبری بهائیت پس از عبدالبهاء (که بر دو رکن ولیامر و بیتالعدل) استوار است، آن را یگانه و بیشباهت به هیچکدام از حکومتهای دیکتاتوری و یا دموکراسی معرفی میکند. این در حالیست که: اولاً: با توجه به اختیارات ولیامرها، این نوعِ حکومت، دیکتاتوری محض است. ثانیاً: این نوع حکومت دوام چندانی نداشت.
شوقی افندی به عنوان اولین ولی امر بهائیان، یکی از پایههای نظام رهبری بهائیتِ پس از خود را مقام موروثی ولایت امری معرفی میکند. اما ترسیم چنین نظام رهبری برای بهائیان، با عقیم ماندن شوقی افندی، هیچگاه محقق نشد و پیشگویی غلطِ پیشوایان بهائی را، سندِ رسوایی دیگری بر غیرالهی بودن اساس بهائیت نمایان ساخت.