سعدی: صوفیان پلنگان درندهی صوفپوشند!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- سعدی شیرازی از منتقدان تصوف، اشعاری در مذمت صوفیه سروده است. یکی از تندترین اشعاری که وی در مذمت صوفیه و اخلاق و رفتار ایشان سروده در کتاب بوستان او جلوهنمایی میکند. شعر فوق از این قرار است:
طمع برد شوخی به صاحبدلی
نبود آن زمان در میان حاصلی
کمر بند و دستش تهی بود و پاک
که زر برفشاندی به رویش چو خاک
برون تاخت خواهنده تیرهروی
که نکوهیدن آغاز کردش به کوی
که زنهار از این کژدمان خموش
پلنگان درنده صوفپوش
که چون گربه، زانو به دل برنهند
و گر صیدی افتد، چو سگ درجهند
سوی مسجد آورده دکان شید
که در خانه کمتر توان یافت صید
ره کاروان شیر مردان زنند
ولی جامه مردم اینان کنند
سپید و سیه، پاره بر دوخته
بضاعت نهاده، زر اندوخته
زهی جو فروشان گندم نمای
جهانگرد شبکوک خرمن گدای
مبین در عبادت که پیرند و سست
که در رقص و حالت، جوانند و چست
عصای کلیمند، بسیار خوار
به ظاهر چنین زردروی و نزار
نه پرهیزگار و نه دانشورند
همین بس که دنیا به دین میخرند
عبایی بلیلانه در تن کنند
به دخل حبش جامه زن کنند
ز سنت نبینی در ایشان اثر
مگر خواب پیشین و نان سحر
شکم تا سر آگنده از لقمه، تنگ
چو زنبیل دریوزه، هفتار رنگ
نخواهم در این وصف از این بیش گفت
گه شنعت بود سیرت خویش گفت[بوستان، باب چهارم در تواضع]
سعدی شیرازی با بیان اوصاف صوفیان عصر خود که ایشان را بیگاره و درنده خو معرفی میکند در صدد نقد ایشان برآمده و از سرزنشهای سعدی اینگونه برمیآید که در آن زمان صوفیان به صفاتی که در شعر ذکر شده مشهور بوده و در نزد عموم مردم منفور بودهاند.
پینوشت:
بوستان، خوارزمی، تهران، 1368، باب چهارم در تواضع
افزودن نظر جدید