سخن شگفت انگیز قرطبی دربارهی شجاعت ابوبکر ذیل آیه شریفه
در کتب تاریخی فریقین، از خلیفه اول چه پیش از اسلام و چه بعد از آن خصوصاً در جنگهای پیامبر اکرم واقعهای که دلالت بر شجاعت او کند و نامش ماندگار شود نقل نشده است، و حتی گام کوتاهی هم در آن میدانهای جنگ شدید که پرده از این امر مهم –شجاعت- بردارد یافت نمیشود، مثلاً در فتح خیبر وقتی پیامبر ابوبکر را به سوی قلعهی خیبر فرستاد و با شکست در مقابل قهرمان بی بدیل دشمن –مرحب یهودی- بازگشت و روز بعد عمر بن خطاب هم با شکست به لشگرگاه اسلام برگشت، این دو نفر همراهانشان را به ترس و فرار متهم میکردند و همراهانشان هم این دو نفر را به ترس و فرار متهم کردند.[1] و اینجا سخن پیامبر پرده از فرار و ترس این دو برمیدارد که فرمود: «لاعطین الرایه غداً رجلاً یحب الله و رسوله و یحبّه الله و رسوله، یفتح الله علی بدیه لیس بفرّار[2] فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند، خدا او را پیروز میکند او فرار کنندهی از جنگ نیست». و یا این عبارت که آمده است: «لادفعنّ الی رجل لن یرجع حتی یفتح الله له[3] پرچم را به مردی میدهم که برنمیگردد تا خدا او را پیروز کند». و یا این لفظ روایت شده: «لایولّی الدبر[4] پشت به دشمن نمیکند»
با این وجود چگونه افرادی به مانند ابن حزم و دیگران شروع به فلسفه بافی و احتجاج میکنند و تلاش میکنند به دروغ ابوبکر را در همه حال شجاع معرفی کنند. ابن حزم اندلسی در کتاب خود از ابوبکر به شجاعت نام میبرد و دروغی را به حضرت علی(علیه السلام) هم نسبت میدهد و از قول حضرت که فرمود: به من خبر دهید چه کسی شجاعترین مردم است؟ گفتند شما، فرمود همانا من با کسی مبارزه نکردم مگر این که از او انتقام گرفته و تمام حق خود را از او ستاندم. لکن به من خبر دهید شجاعترین مردم کیست؟ گفتند نمیدانیم یا علی خودتان بگویید او کیست؟ فرمودند: «ابوبکر، انّه لمّا کان یوم بدر فجعلنا لرسوله الله عریشاً فقلنا: من یکون مع رسولالله لئلا یهوی الیه احد من المشرکین؟ فوالله ما دنا منّا احد الاّ ابابکر شاهراً بالسیف علی راس رسول الله لایهدی الیه احد الاّ هوی الیه، فهو اشجع الناس[5] او ابابکر است همانا چون روز جنگ بدر شد برای رسول خدا خیمه و سایبانی درست کردیم و گفتم چه کسی همراه رسول خدا میماند تا هیچ یک از مشرکین به او حمله نکند؟ پس به خدا سوگند هیچ یک از ما نزدیک نشد مگر ابوبکر در حالی که شمشیرش را بر سر پیامبر گرفته بود و هیچ کس به او حمله نمیکرد مگر اینکه به او یورش میآورد، پس او شجاعترین مردم است...».
عجب داستان و روایت شگفت انگیزی که نه سند دارد و نه مدرک، چرا که عالم اهل سنت هیثمی در کتاب خود مجمع الزوائد این داستان را بدون سند ذکر میکند و آن را ضعیف میشمارد و میگوید در سند این حدیث کسانی هستند که نمیشناسیم.[6] و از طرف دیگر این قضیه دربارهی سعد بن معاذ است که در جنگ بدر بر در خیمهگاه رسول خدا با عدهای دیگر ایستاده بودند نه ابوبکر...[7]
و عجیبتر از این سخن، گفتار قرطبی است که در کتاب تفسیر خود ذیل آیه شریفه: «و ما محمد الا، رسول قد خلت من قبله الرسل افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم...[آل عمران/144] محمد فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب برمیگردید؟ ...». مینویسد: این آیه بهترین دلیل بر شجاعت و جسارت ابوبکر است، زیرا شجاعت و جرات یعنی نلرزیدن قلب هنگام روی آوردن مصیبتها و مصیبتی بزرگتر از وفات پیامبر نیست و در آن هنگام شجاعت و علم خلیفه ظاهر شد و مردم و از جمله آنها عمر میگفتند: رسول خدا نمرده است و عثمان لال شده بود و علی پنهان شده بود و همه در اضطراب بودند و ابوبکر هنگامی که از خانهی خود در سنح - به فتح سین نام مکانی در خارج از مدینه- بازگشت حقیقت مطلب را با این آیه بازگو کرد.[8] ظاهراً قرطبی نمیداند چه میگوید، نهایت چیزی که از آیه برداشت میشود این است که ابوبکر با این آیه در آن روز بر وفات رسول خدا استدلال کرد و از طرف دیگر این آیه چه ربطی به شجاعت و جرات ابوبکر دارد که قرطبی به آن تمسک کرده است. والله العالم.
پینوشت:
[1]. شرح مواقف، جرجانی، انتشارات شریف رضی، قم، ایران، ج8 ص269.
[2]. سیره النبویه، ابن هشام، مکتبه محمد علی صبیح، قاهره، مصر، ج2 ص334.
[3]. صحیح بخاری، بخاری، مطبعه الهندی، دمشق، سوریه، ج3 ص1357حدیث 3498-3499.
[4]. صحیح مسلک، مسلم نیشابوری، موسسه عزالدین، بیروت، لبنان، کتاب الجهاد و السیر، ج4 ص87حدیث132و
[5]. الفصل فی الملل و النحل، ابن حزم، مکتبه المثنی، بغداد، عراق، ج4 ص143.
[6]. مجمع الزوائد، هیثمی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج9ص46.
[7]. عیون الاثر، ابن سید الناس، دار القلم، بیروت، لبنان، ج1ص326.
[8]. جامع الاحکام القرآن، قرطبی، دارالکتب العلمیه بیروت، لبنان، ج4 ص143.
افزودن نظر جدید