آیا قرآن حجیت معجزه را رد میکند؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مبلّغان سرشناس بهائیت به نام ابوالفضل گلپایگانی، با استدلال به چند آیهی قرآنی، مدعی میشود کتاب آسمانی قرآن، حجیت معجزه را رد میکند؛ همچنان که میگوید: «(قرآن) در مواضع کثیره دلیلیت معجزه را رد فرموده و در هر موضع که از آن حضرت معجزهای میطلبیدند... میگفتند ایشان را به کفایت کتاب و کافی نبودن معجزات و مهلک بودن خوارق عادات اسکات نموده».[1] وی در ادامه، به ذکر آیهای از قرآن میپردازد که خدای متعال فرموده است: «وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْويفاً [اسراء/59]؛ باز نداشت ما را از فرستادن معجزات إلا به سبب اینکه پیشینیان تکذیب کردند آن را، چنانکه ناقه را به ثمود آشکار دادیم و به او ظلم کردند و ما نمیفرستیم معجزات را الا برای تخویف و انذار». گلپایگانی در پایان اینگونه نتیجه میگیرد که بر اساس آیات قرآن، چون معجزه مورد انکار واقع میشود، پس حجیت ندارد.
اما در پاسخ به این استدلال جناب گلپایگانی لازم است بگوییم:
این آیه در واقع درخواستهای انسانهای بهانهجویی را رد میکند که در عین حالی که ایمان نمیآوردند، (به گمان خود) برای به ستوه آوردن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، درخواست معجزه میکردند. به عبارتی دیگر، این آیه بیان میکند که معجزاتی که دلیل صدق پیامبر است، به قدر کافی فرستاده شده، ولی معجزات درخواستی شما، چیزی نیست که با آن موافقت شود؛ چرا که پس از مشاهده، باز هم ایمان نخواهید آورد. حال ممکن است سؤال شود به چه دلیل؟ در پاسخ گفته میشود که چون امتهای گذشته نیز شرایط مشابه شما را داشتند و ایمان نیاوردند. سپس قرآن به جریان ناقهی ثمود اشاره میکند و میفرماید، با آنکه خود درخواست این معجزه را کردند، اما ایمان نیاورده و ناقه را به قتل رساندند.[2]
در نتیجه این قبیل آیات بیانگر لجاجت عدهای در مقابل آیات الهی است، نه زیر سؤال بردن حجیت معجزه؛ چرا که اگر حجیت معجزه را رد کرده بود، نباید با انکار یک قوم، برای قوم دیگر معجزهای ظاهر میشد. بنابراین ظاهر شدن معجزه توسط پیامبران، خود گواه بر حجیت معجزه است؛ چرا که خداوند کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد.
از سویی دیگر همیشه در برابر دعوت پیامبران، گروهی پاکدل ایمان میآوردند و معجزات الهی بر قلوب آنان تأثیر مینهاد. همچنان که ساحران با دیدن معجزهی حضرت موسی (علیه السلام)، به او ایمان آورده و در مقابل تهدیدهای فرعون، خم به ابرو نیاوردند و گفتند: «قالُوا لَنْ نُؤْثِرَکَ عَلي ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا [طه/72]؛ ساحران به فرعون پاسخ دادند که ما تو را هرگز بر این معجزات آشکار که به ما آمده و بر خدایی که ما را آفریده مقدم نخواهیم داشت، پس در حق ما هر چه توانی بکن که هر ظلمی کنی همین حیات دو روزه دنیاست».
بنابراین نمیتوان انکار عدهای را به عنوان دلیل بر عدم حجیت معجزه معرفی نمود. از سویی دیگر نمیتوان مدعی شد که تمام کسانی که از پیامبرخواندهی بهائیان درخواست معجزه کردند، همگی بهانهجوی لجوج بودند.
پینوشت:
[1]. ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2015 م، صص 76-75.
[2]. ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، ج 12، ص 170.
افزودن نظر جدید