خدای غافل
مهمترین موضوع در باب اعتقادات، موضوع پرستش خداوند یگانه و بی همتا است مه مستجمع همه صفات کمالیه و جلالیه است و او همان خدایی است که منزه از هر صفت ناپسند است که از آن به سفات سلبیه یاد میشود یعنی صفاتی که که میبایست آنها را از ذات کبریایی پروردگار سلب کرد.
از جمله صفات کمالیه خداوند متعال، صفت علم و دانایی است به این معنی که او عالم بر همه چیز است و بر همه عالم هستی احاطه دارد، و از طرفی در مقابل آن غفلت است که باید آن را از خداوند متعال برحذر بدانیم.
متاسفانه در کتب مورد قبول عامه که آن را متقنترین کتب بعد از قرآن مجید میدانند روایاتی آورده شده که نشان از نعوذ بالله غفلت خداوند دارد که نشان از ناقص نازل شده سوره نساء و بعد از گذشت لحظهای تکمیل آن است: «... پیامبر خدا (ص) نشسته بود، بر او وحی شد: آنان که از مومنین (در منزل) نشستهاند (و به جهاد نمیروند) با کسانی که در راه خدا جهاد میکنند برابر نیستند... ابن امّ مکتوم (که نابینا بود) وارد شد و از این آیه که او را شامل نمیشد، ناراحت شد و گفت: اگر من هم میتوانستم به جهاد میرفتم... پس از این اعتراض بود که خداوند آیه را این گونه کامل کرد: »مگر کسانی که جهاد برای آنها ضرر دارد» [1]
در اینجا این سئوال به ذهن میآید که آیا خداوند از حال بندگان خود (نابینایان و افراد دیگری که به نوعی معذور هستند) آگاه نبود و سوال دیگر این که آیا فقط نابینایان مشمول این قضیه شدند و اگر چنین شخصی در آن زمان نمیبود تکلیف چنین افرادی چه میشد؟ و دیگر اینکه اگر چنین اعتراضی بعد از رحت نبی اکرم (ص) بیان میشد و از طرفی راه نزول وحی هم منقطع شده بود خداوند چگونه میبایست غفلت خویش را اصلاح میکرد؟!!!
پینوشت:
[1]. بخاری، صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت1407، ج3، ص1042
افزودن نظر جدید