چرا «شیعه» از مذاهب جمهور مسلمانان، یعنی «مذهب اشعری» در اصول دین و «مذاهب اربعه» در فروع دین، پیروی نمیکند؟
تعبد شیعه در اصول دین به غیر مذهب اشعری و در فروع دین به غیر مذاهب اربعه به خاطر دستهبندی و تعصب نیست، بلکه این «ادله شرعی» است که شیعه را به پیروی از«مذهب اهل بیت پیامبر(ص)» ملزم ساخته است. این عمل شیعه فقط به خاطر«تعبد در برابر سنت پیامبر اسلام(ص)» میباشد. اگر ادله شرعی به شیعه اجازه میداد که با ائمه اهل بیت پیامبر(ص) مخالفت کند، از جمهور تبعیت میکرد، اما چنین ادلهای وجود ندارد و بلکه ادله قطعی اجازه برای مخالفت با هیچیک از سنتهای پیامبر(ص)، نمی دهد.
علاوه اینکه، مسلمانان دورههای سهگانه نخستین[1]، متدین به هیچکدام از این مذاهب نبودهاند. این مذاهب کجا و مردم دورانهای اول و دوم و سوم کجا؟! – که بهترین دورانها به شمار میرود- زیرا این مذاهب از نیمه قرن دوم بوجود آمده اما شیعه از صدر اسلام، متدین به مذهب اهل بیت(ع) بوده- چرا که اهل بیت به آنچه در خانه است آشناترند- و غیر شیعه به مذهب و روش علماء صحابه و تابعین، عمل میکردند. بنابراین، چه چیزی همه مسلمانان را ملزم میسازد که پس از سه دوره اول به مذاهب نامبرده عمل کنند، نه مذهبی که از پیش مورد عمل بوده است؟
این نکته نیز معلوم است که اختلاف بین مذاهب چهارگانه اهل سنت کمتر از اختلاف بین آنها و بین مذهب شیعه نیست. شاهد گویای این سخن، هزاران کتاب است که در اصول و فروع مذهب این دو گروه تالیف شده است. پس چرا چنین شایع میشود که شیعه مخالف اهل سنت است، اما شایع نمیشود که اهل سنت، مخالف شیعه است و چرا شایع نمیشود که گروهی از اهل سنت مخالف گروه دیگر است. اگر بنا باشد که چهار مذهب جایز باشد، چرا پنچمین آن جایز نباشد؟ چطور ممکن است چهار مذهب موافق با اجتماع و اتحاد مسلمانان باشد اما وقتی سخن از پنجمی رسید به اجتماع مسلمین خدشه وارد میشود و موجب از هم گسیختگی آنها میشود؟ چطور میشود که تابعان مذهب اهل بیت(ع)، سبب قطع پیوند اجتماعی و پراکندگی مذاهب میشوند اما پیروان مذاهب دیگر هر چند از نظر رویه، مشرب و خواستهها متعدد و مختلف باشند، باعث اجتماع و اتحاد میباشند.
اما ادله قطعی بسیاری از کتاب و سنت وجود دارد که دال بر حقانیت شیعه در پیروی از اهل بیت پیامبر(ص) است و در حد تواتر بوده و مورد اتفاق همه مذاهب هم میباشد که از جمله میتوان به آیه «تطهیر»[2]، آیه «مباهله»[3]، آیه «اولوالامر»[4] و... و همچنین حدیث «ثقلین»[5]، حدیث «سفینه»[6] و...، میتوان اشاره کرد.[7]
پینوشت:
[1] . منظور از «دورانهای سهگانه نخستین»، عصر پیامبر(ص)، عصر صحابه و عصر تابعین است. که در این دوران از مذاهب اشعری و از مذاهب اربعه(حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی) نام ونشانی نبوده است.
[2] . سوره احزاب، آیه 33: «انّما یُریدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا»
[3] . سوره آلعمران، آیه 61. «فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ»؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
[4] . سوره نساء، آیه 59. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً »؛ ای كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اوليای امر خود را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امری [دينی] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است.
[5] . «إنّی تارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین، ما إن تَمَسَّکتُم بهما لَن تَضلّوا: کتابَ اللّه وَ عترَتی أهلَ بَیتی، فَإنَّهُما لَن یفتَرقا حَتّی یردا عَلَی الحَوضَ»
من در میان شما دو چیز گران بها به یادگار می گذارم. اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، [یعنی] دودمانم. این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض [کوثر] بر من وارد شوند.
[6] . «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ » مَثَل اهل بیت من در میان شما کشتی نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات مییابد، و هر کس جا بماند، غرق میشود.
[7] . حقجو و حقشناس(مختصری از کتاب المراجعات)، سید شریفالدین موسوی، ترجمه محمدجعفر امامی.