ادعای پشیمانی امیرکبیر از سرکوب بابیان!

  • 1396/06/08 - 11:02
مبلّغان بهائی، با استدلال به کتاب «ظهورالحق» مدعی شدند امیرکبیر پیش از شهادت، از سرکوب بابیان پشیمان شده بود. اما جالب است بدانیم که مستند این ادعا، تنها در کتُب مبلّغان بهائی ذکر شده که بطلان آن واضح است. بعلاوه آن‌که کدام عقلی خواهد پذیرفت که میهن‌پرستی چون امیرکبیر، از سرکوب عوامل نابودی کشور و قتل خود، پشیمان گردد؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی در کانال تلگرامی خود، پس از توهین به مرحوم امیرکبیر، با استدلال به کتاب «ظهورالحق» مدعی شدند امیرکبیر پیش از شهادت: «متنبّه به علت اصليّه‌ی مجازات خود شده، اعتراف به خطای خويش نموده گفت: اصلاً مصلحت در اين نبود كه متعرّض سيد باب و تابعانش شوم و من در قتل سيّد، تقصير و اشتباه بزرگی كردم و اينک جزاء آن را می‌بينم». اما حقیقت اینست که تنها مستند بهائیان برای اثبات پشیمانی امیرکبیر، کتاب ظهورالحق نوشته‌ی اسدالله مازندرانی (یکی از مبلّغان بهائیت) است. در این صورت، دلیل آنان عین مدعا بوده و اعتباری ندارد.
اما علّت این دشمنی‌ها و دروغ‌پردازی‌های بهائیت برعلیه امیرکبیر آنست که وی، در براندازی و سرکوب بابیت در دوران صدراتش موفق گردید. همچنان که «جستین شیل» سفیر انگلیس در ایران (اوایل دوره‌ی ناصری) می‌گوید: «پس از غائله‌ی زنجان پیروان باب جرأت نکردند که صلح و امنیت عمومی را به هم بزنند».[امیرکبیر و ایران، ص 451] آری؛ مسلّما اگر امیرکبیر نبود سرکردگان بابی و بهائی به مقصود خود در ایران می‌رسیدند.[ر.ک: فرقه بهائیت در ترازوی نقد، ص 11]
از این‌رو اقدامات اصلاح‌گرانه‌ی امیرکبیر باعث نفرت بهائیان و سایر دشمنان داخلی و خارجی از امیر و دسیسه چینی برای فراهم کردن نقشه قتل او گردید. با این حال چگونه ممکن است میهن‌پرستی چون امیرکبیر، در آستانه‌ی شهادت، از سرکوب عوامل نابودی کشور و قتل خود، پشیمان گردد؟!

پی‌نوشت:
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، انتشارات خوارزمی، 1362، چاپ هفتم، ص 451.
محمد برزگر، فرقه بهائیت در ترازوی نقد، فصلنامه پلکان، شماره چهارم، سال دوم، بهار 1391، ص 11.

تولیدی

دیدگاه‌ها

فریدون آدمیت مورخ دوران مشروطیت را که در یک خانواده دیوانی ـ سیاسی عصر مشروطه رشد کرده و ازلیان در مراوده با پدرش بوده، آرشیو خصوصی پر و پیمانی هم از آن مراودات داشته است از این نظر که بسیاری از آنچه می دانسته را پنهان کرده و از آشکارگویی اسناد و مدارکی که در دسترس داشته پرهیز کرده، نقد کرده است.کتاب از هفت فصل تشکیل شده و نویسنده در این پژوهش از انبوهی از منابع و مآخذ استفاده کرده و راه را برای پژوهش های بعدی هموار کرده است. در پایان هر بخش از کتاب منابع مورد استفاده جهت سهولت مراجعه ارائه شده است. در بخش اول کتاب پیشینه تاریخی آیین باب مورد بحث و بر رسی قرار گرفته و خواننده با گزاره ها و مفاهیمی چون امامت و مهدویت، مکتب شیخی و برآمدن آئین بیان آشنا می شود. در این فصل خواننده به طور مختصر با زندگی و پیکار طاهره قره العین این شخصیت برجسته جنبش بابی و سخنان او در دشت بدشت و همچنین از اقدامات شورشگرانه بابیان در این دوران مطلع می شود ولی این تنها مردم عامی مسخ‌شده نبودند که در سرکوب و آزار پیروان باب شرکت داشتند. ضدیت با بابیت و بهائیت به سنتی بدل شده بود که به ذهنیت پژوهشگران تاریخ از جمله فریدون آدمیت نیز راه یافت. وی در کتاب "امیرکبیر و ایران" از "فتنه‌ی باب" نام می‌برد و آیین باب را با فعالیت‌های یک جاسوس انگلیسی ربط می‌دهد و منبع خود را، بدون ذکر صفحه، خاطرات آرتور کانلی یک جاسوس انگلیس ذکر می‌کند. با اعتراض مجتبی مینوی، مبنی بر اینکه کانلی در خاطرات خود کوچکترین اشاره‌ای به باب و پیروانش نکرده است، آدمیت به سوءتعبیر خود اعتراف کرده و در چاپ‌های بعدی داستان ارتباط جاسوس انگلیسی و باب را حذف می‌کند. (ص ۲۹۹) به گفته‌ی فریدون وهمن، «آدمیت سیاست ضدبهائی خود را از دست نگذارد و نوعی دیگر از جعل و افترا پیشه گرفت». عباس امانت از پژوهشگران تاریخ مشروطه و استاد ایران‌شناس دانشگاه‌های آمریکا در چندین کتاب خود این شیوه‌ی آدمیت را مورد انتقاد شدید قرار می‌دهد که رویکرد او نه تحقیقی واقع‌بینانه است و نه علمی. امانت در کتاب "رستاخیز و تجدید" می‌نویسد: «... علاوه بر اشتباهات واضح او در مورد حقایق تاریخی، که نمایانگر آشنایی اندک و بی‌دقتی او در متدولوژی تاریخ است، در سرتاسر فصل "داستان باب"، در شرح باورها و فعالیت‌های بابیان لحنی کاملا اعتراض‌آمیز و زبانی ناسزاگویانه بکار می‌گیرد. افکار باب را "انبانی پر از کاه" که "جایی در جهان خرد و اندیشه" ندارد می‌نامد، رزمندگان بابی زنجان را احمق‌های بیچاره و دیگر بابیان را شارلاتان، قاتل، جلاد، اهریمن می‌خواند. آدمیت با این کار خود تصویر نگران‌کننده‌ای از مکتب تاریخ‌نگاری مدرن ایران که خود راهبر آن بود بدست می‌دهد.» (ص ۳۰۱) پپپپپپپپپپ فریدون وهمن گزارشی پیروان یک آیین دینی در ایران معاصر ارائه می‌دهد. شواهد وهمن نشان می‌دهد که بهائیان ایران با وجود سرکوب‌های متمادی هرگز به خشونت و دروغ و تقیه روی نیاوردند. در ایران اسلامی سخن‌گفتن از دیانت بهائی تابویی است که ورود به قلمرو ممنوعه‌‌ی آن بیشتر به نجوای در گوش مانند است، مگر بخواهند ناسزایی نثار آن کنند. آزار و سرکوب پیروان آیین بهایی برای بسیاری روحانیان شیعه امری است واجب که پیشینه‌ی آن به پیش از نهضت مشروطه بازمی‌گردد. فریدون وهمن، ایران‌شناس، دین‌شناس و استاد زبان‌شناسی دانشگاه کپنهاگ در کتاب پژوهشی اخیر خود به تاریخچه‌ی بهائی‌آزاری در ایران پرداخته است. "یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی" (گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی − دینی ایران در دوران معاصر) عنوان کتاب فریدون وهمن است که در سال ۲۰۰۹ توسط انتشارات عصر جدید در آلمان به چاپ رسیده است. . کتاب پژوهشی است در ۷۷۸ صفحه در قطع وزیری در مجلدی نفیس، با چاپ شماری عکس‌ها و اسناد دولتی و غیردولتی متعلق به دو دوره‌ی پیش و پس از انقلاب در زمینه‌ی بهائی‌ستیزی و پیگرد پیروان این دین. این کتاب در هفده فصل و در دو پاره تنظیم شده است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.