دوازده فضیلت حضرت علی از زبان عمر بن خطاب

  • 1396/02/02 - 16:43

حضرت علی (علیه السلام) در مناسبت‌های مختلف در میان اصحاب و در جمع مسلمانان از ایشان اقرار برای خلافت و پیشوایی امت پیامبر بعد از پیامبر اکرم برای خود می‌گرفت. اما با رحلت پیامبر این مردم همه چیز را فراموش کردند و راه اصیل اسلام را به انحراف کشاندند و حاضر به تمکین از حضرت علی (علیه السلام) نشدند.

عمر بن خطاب در زمان خلافتش گفت: به خدا سوگند! به علی (علیه السلام) 12 فضیلت داده شد، که نه به من و نه به احدی داده نشد؛ تولدش در خانه خدا بود، ازدواجش در آسمان‌ها صورت گرفت، همسر دختر پیامبر است، دو فرزندش حسن و حسین هستند، پیامبر فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه.»، هم‌چنین فرمود: یا علی! تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، تمام درب‌های منازل اصحاب به مسجد بسته شد، الا درب خانه علی، پیامبر فرمود: یا علی! کسی ولایت تو را نداشته باشد، اعمالش بی‌ارزش است، خورشید دو بار برای علی برگشت، یک‌بار در عراق و یک‌بار در مدینه، منزلش محل هبوط ستارگان آسمان است، او با حیوانات می‌تواند سخن بگوید، او قدرت پنجاه هزار نفر را دارد، اگر بخواهد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، خصوصاً حضرت علی (علیه السلام) هر از چند گاهی، اشاراتی به مسئله خلافت و امامت، فضائل و کرامات خویش داشتند و در مناسبت‌های مختلف به نقل آن می‌پرداختند و با یادآوری آن در میان مسلمانان به‌ویژه اصحاب پیامبر از ایشان اقرار می‌گرفتند، منتها چرا با این‌که این مسائل را می‌دانستند، باز بعد از رحلت پیامبر، مسلمانان فضائل و مناقب را فراموش کردند و مسیر اشتباه و راه انحراف را در پیش گرفتند؟
در این نوشتار روی سخن ما به اصحاب خاص پیامبر اکرم است که در سفر و حضر با ایشان همراه بودند و یقین داشتند که بعد از پیامبر وجود مبارک حضرت علی (علیه السلام) شایسته‌ی خلافت و رهبری و جانشینی به حق را دارد، اما چرا مخالفت کردند و مسیر اسلام را به بیراهه کشاندند، که باید در امیال نفسانی و هوا و هوس و مطامع دنیایی آنان جستجو کرد؛ از جمله این اصحاب، عمر بن خطاب است که بعد از رسیدن به خلافت خودش فضائلی را از حضرت علی (علیه السلام) بیان می‌دارد که جای تامل و شگفتی دارد که با وجود این همه فضیلت، چگونه به خود اجازه داد که خلافت را بعد از اولی تصاحب کند. والله العالم
شیخ صدوق (رحمة الله علیه) که یکی از بزرگان شیعه است، در کتاب امالی، در روایتی از ابن عباس نقل می‌کند که رسول خدا به حضرت علی فرمود: «یا علی! انت امام امتی، و خلیفتی علیهم بعدی.[1] ای علی! تو امام و پیشوای امت من هستی، تو خلیفه و جانشین من بر ایشان بعد از من هستی.» و یا از احمد بن حنبل که در کتاب خود از پیامبر به طرق مختلف و مضامین گوناگون روایتی را نقل می‌کند که فرمودند: «یا علی! انت تبرء ذمتی و انت خلیفتی علی امتی.[2] ای علی! تو بری می‌نمایی ذمه‌ی مرا و تو خلیفه‌ی من هستی بر امت من.»
و در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند، عمر بن خطاب در ابتدای خلافتش بر بالای منبر رسول خدا رفت و عرضه داشت: «والله لقد اعطی علی بن ابی‌طالب اثنی عشر فضیله، لم یکن لی ولا لاحد من الناس مثلها و لا واحدةً منها، مولده فی جوف الکعبه، زواجه من السماء، زوجته فاطمه، الحسن و الحسین اولاده، قول النبیّ بحضرتی من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، یوم غدیر خم قال رسول الله لحضرتی: یا علی انت منّی بمنزلة هارون من موسی، سدّ الابواب الصحابه و لم سدّ لعلیّ باباً، قول النبیّ من عبدالله فی مثل مکه و المدینه الف سنه الاّ خمسین عاماً کنوح فی قومه و صبر علی حرّ مکة و جوع مدینه و انفق ماله کجبل ابی قبیس و قاتل بین الصفاء و المروة فی سبیل الله عامراً محتسباً و لم یات بولایتک یا علی، فکان عمله و زهده و نفقته مباء منثوراً، ان تهوی النجوم فی داره، ردت له الشمس مرتین، مرة بالمدینه و مرة بالعراق، انّه تکلم مع الاموات و الاسد و الاذئب و الغزاله و الثعبان و السمکه، انّه قادر ان بقتل خمسین الف مثلی –عمر- شماله دون یمینه. و کان علی بن ابیطالب حاضراً فرفع راسه و قال و الصلاة: اعترف بالحق قبل ان یشهد علیه.[3] به خدا سوگند! که به علی 12 فضیلت داده شده که نه من و نه هیچ کس حتی یکی از آن 12 فضیلت را دارا نیستیم، تولدش در داخل خانه خدا بود، ازدواجش از طرف خدا و در آسمان‌ها بود، همسرش فاطمه دختر رسول خدا بود، حسن و حسین دو فرزندش می‌باشند، پیامبر در حضور من درباره‌ی او این چنین فرمود: هر کس که من مولا و رهبر اویم، از این پس علی مولای اوست، خدایا! دوست کسی باش که دوست اوست و دشمن آن باش که با او دشمن است، پیامبر در حضور من به علی فرمود: ای علی! تو نسبت به من به منزله‌ی هارون از موسی هستی، تمام درب‌های منازل اصحاب روی مسجد بسته شد الاّ درب خانه علی، پیامبر درباره‌ی علی فرمود: هر که عبادت خدا کند، در مکه و مدینه به اندازه‌ی عمر نوح (950سال)، صبر کند بر گرمای مکه و گرسنگی مدینه، اموالش را اگر به اندازه‌ی کوه ابوقبیس باشد، در راه خدا انفاق کند و بین صفا و مروه در راه خدا جهاد نماید، اما ولایت تو را ای علی نداشته باشد، عمل، زهد و انفاق او پوچ و بی‌ارزش خواهد بود، منزلش محل هبوط ستارگان است، خورشید دوبار برای او برگشت یکی در مدینه و دیگری در عراق، علی می‌تواند با مردگان، شیر، گرگ، آهو، اژدها، ماهی سخن بگوید، علی می‌تواند با قدرتش پنجاه هزار نفر مثل من (عمر بن خطاب) را با دست چپش بکشد و لحظه‌ای از دست راستش استفاده نکند و حضرت علی حاضر بود...»
در نتیجه با این فضائل عجیب و شگفت انگیزی که عمر بن خطاب خود راوی و ناقل آن است، پس چرا خلافت را به علی واگذار نکرد و بعد از رحلت پیامبر اکرم، خلفای غاصب آن همه حوادث و وقایع تلخ طبق گفتار علمای اهل سنت مثل طبری و ابن قتیبه و دیگران که در کتب خود نوشته‌اند را به‌وجود آورده‌اند؟؟؟

پی‌نوشت:

[1]. امالی، شیخ صدوق، نشر کتابچی، تهران، ایران، (1376ش)، ص269 حدیث 19.
[2]. مسند، احمد بن حنبل، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج1 ص111.
[3]. اکمال الدین...، شیخ صدوق، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، باب 23 ج1 ص168.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.