حدیثی زیبا از جایگاه بیبدیل حضرت زهراء و شیعیانش
وقتی، مقام حضرت زهرا معلوم خواهد شد، که پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: وقتی آن حضرت سر از خاک بر میدارد، هفتاد هزار ملک با تسبیح وتکبیر به استقبال فاطمه میآیند. بعد جبرئیل میآید و میگوید: اى فاطمه حاجت خويشتن را بخواه! تو خواهى گفت: پروردگارا! حسن و حسينم را به من نشان بده. پروردگارا! من شيعيان خود را مىخواهم.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ در حدیثی از پیامبر اکرم نقل شده است: وقتی حضرت زهرا سر از خاک بر میدارد، خداوند هفتاد هزار ملک را برای استقبالش میفرستد؛ هفتاد هزار ملک با لوای تکبیر؛ هفتاد هزار با لوای تسبیح؛ اینها به استقبال فاطمه (عليها السلام) میآیند. بعد که در مقرّ خودش قرار گرفت، جبرئیل میآید و میگوید: سؤال کن حاجتت را، اعطاء میشود. برای ابراهیم (عليه السلام) چنین اعتبار و فضیلتی نیامده. برای موسی بن عمران، خدا از خزینهی لایتناهی چنین اعتباری صادر نکرده است. برای عیسی بن مریم صادر نکرده. خدا آن روز برای فاطمه (عليها السلام) اعتبار نامحدود باز میکند. خواستهاش از خدا چیست؟ فکر کنید، ببینید مطلب چقدر بلند است، خواستهی فاطمه (عليها السلام) از خدا چیست؟ وقتی به او میگویند حاجتت را بخواه داده میشود، میگوید: «اللَّهُمَّ أرِنِي الحـَسَنَ وَالـحُسَين.» خداوندا حسن و حسین را به من نشان بده. عمل را میخواهد؛ وقتی عمل راخواست کار تمام میشود. یعنی چه؟ یعنی خدایا! هر چه کردند همچنانکه هست به من نشان بده، نشانش میدهند: «أوْدَاجُ الـحُسَين عليه السلام تَشْخَبُ دَمَاً.» حَسَنِين در حالى نزد تو مىآيند كه خون از رگهاى گردن حسين فرو مىريزد؛ و آنوقت است که باید روشن شود که این بانوی وجود کیست؟ این فاطمه زهرا است! این انسیهی حوراء است! این صدیقهی کبری است! این بشری است که قطب دائرهی نبوت عظمی و ولایت کبری است.[1]
و اما متن کامل حدیث بدین شرح است: «روزى پيامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) نزد حضرت زهرا ( سلام الله علیها) رفت و آن بانو را محزون يافت. به فاطمه فرمود: دختر عزيز من! سبب غم و اندوه تو چيست؟ حضرت گفت: روز محشر و برهنگى مردم به خاطرم آمد. رسول خدا فرمود: آرى آن روز، روز بسيار بزرگى است، ولى جبرئيل از طرف خداوند رئوف به من خبر داد: هنگامىكه در آن روز زمين شكافته شود، اوّل كسىكه از زمين خارج شود، من هستم؛ بعد از من ابراهيم خليل، بعد از او شوهر تو على بن ابىطالب، آنگاه خداوند مهربان جبرئيل را با هفتاد هزار ملك نزد قبر تو خواهد فرستاد، بر قبر تو هفت قبه نور نصب خواهد شد، اسرافيل سه حله نور براى تو مىآورد و نزد سر تو توقف مىكند و صدا مىزند:
اى دختر حضرت محمّد! بيا به صحراى محشر، تو در حالى از قبر بيرون مىآيى كه بدنت پوشيده باشد و از خوف آن روز در امان خواهى بود، اسرافيل آن حلهها را به تو مىدهد و تو آنها را مىپوشى، آنگاه ملكى كه او را زوقائيل مىگويند ناقهاى براى تو مىآورد كه مهار آن از مرواريد و كجاوهاى از طلا بر پشت آن نصب شده باشد. تو بر آن ناقه سوار مىشوى و زوقائيل در حالىكه در پيش تو هفتاد هزار ملك باشد و عَلَمهاى تسبيح در دست داشته باشند، مهار آن را خواهد كشيد. هنگامىكه حركت كنى تعداد هفتاد هزار ملك به استقبال تو مىآيند و از نظر كردن به تو خوشحال مىشوند، هر يك از آنان منقلى از نور بدون آتش در كف دارند كه عود از آن ساطع مىشود، هر يك از ايشان تاجى مرصّع از زبرجد بر سر خواهد داشت، آنان در طرف راست تو خواهند بود.
و چون مقدارى از راه را طى كنى، مريم بنت عمران با هفتاد هزار حوريه به استقبال تو مىآيند و بر تو سلام مىكنند و در طرف چپ تو خواهند بود. آنگاه مادرت خديجه دختر خويلد كه در ميان زنان عالم، اوّل كسى است كه به خداوند و رسول ايمان آورده است، با هفتاد هزار ملك كه عَلمهاى تكبير در دست دارند، به استقبال تو مىآيند. پس از آنكه نزديك محشر رسيدى، حوّا با هفتاد هزار ملك و آسيه زن فرعون به استقبال تو خواهند آمد و با تو حركت مىنمايند. هنگامىكه وارد صحراى محشر شوى، منادى از زير عرش ندايى مىكند كه خلايق عموماً مىشنوند و مىگويد: چشمان خود را ببنديد تا فاطمه دختر محمّد (صلّى الله عليه و آله و سلّم) و اين زنان مطهّره كه با او مىباشند، عبور نمايند؛ در آن روز غير از ابراهيم و شوهرت على بن ابىطالب كسى به تو نظر نخواهد كرد.
سپس آدم، حوّا را طلب مىكند و با مادرت خديجه نزد تو مىآيند. آنگاه منبرى از نور براى تو نصب مىشود كه هفت پايه داشته باشد، در ميان هر پايه تا پايه ديگرى، صفهايى از ملائكه ايستادهاند، عَلَمهايى از نور در دست خواهند داشت. حوريهها در طرف چپ و راست منبر تو صف مىكشند. نزديكترين زنان از طرف چپ به تو حوا و آسيه خواهند بود. هنگامىكه بر فراز منبر روى، جبرئيل از طرف خداوند سبحان نزد تو مىآيد و مىگويد: اى فاطمه! حاجت خويشتن را بخواه؛ تو خواهى گفت: پروردگارا! حسن و حسينم را به من نشان بده، حسنين در حالى نزد تو مىآيند كه خون از رگهاى گردن حسين فرو مىريزد. حسين مىگويد: بار خدايا! امروز حق مرا از آن افرادى كه به من ظلم و ستم كردند بگير. در همين زمان است كه درياى غضب حضرت پروردگار به جوش مىآيد، براى غضب خداوند است كه ملائكه و جهنّم نيز به خروش مىآيند. جهنّم نعره مىزند و زبانه مىكشد و به صحراى محشر مىآيد. آنگاه قاتلين حسين را با فرزندان و فرزندان فرزندان آنان مىربايد. پس از اين جريان جبرئيل به تو مىگويد: حاجت خود را بخواه. تو مىگويى: پروردگارا! من شيعيان خود را مىخواهم. خداوند رئوف مىفرمايد: من گناه آنان را آمرزيدم. تو مىگويى: بار خدايا! من شيعيان خود و دوستان ايشان را مىخواهم. خداوند سبحان مىفرمايد: برو هر كدام از آنان را كه دست به دامن تو شود، او را وارد بهشت كن. در آن روز عموم خلايق آرزو مىكنند ای كاش از شيعيان و دوستان فاطمه بودند. آنگاه تو با شيعيان و دوستان و فرزندان خويشتن و شيعيان على در حالى حركت مىكنيد كه خوف و بيم آنان برطرف شده باشد، عورتهاى ايشان پوشيده شده، سختىهاى قيامت بر ايشان آسان مىشود و از هول و ترسهاى قيامت به آسانى خواهند گذشت، در آن روز مردم عموما دچار ترس مىشوند، ولى ايشان نمىترسند؛ مردم عموماً در آن روز تشنهاند، ولى ايشان سيراب خواهند بود.
آن زمان كه نزديك درب بهشت مىرسى، تعداد دوازده هزار حوريه به استقبال تو مىشتابند، آن حوريهها قبل از تو از كسى استقبال ننمودهاند: ظرفهايى از نور در دست دارند، و بر ناقههايى از نور سوارند كه جهاز آنها از طلاى زرد و ياقوت خواهد بود. مهار آنها از مرواريد تازه، ركاب آنها از زبرجد سبز، در ميان جهاز هر ناقهاى يك بالش از سندس و استبرق بهشتى مىباشد، و چون وارد بهشت شوى، عموم اهل بهشت مسرور و خوشحال میشوند و به يكديگر بشارت مىدهند. براى شيعيان تو خانههايى از جواهر الوان بر فراز ستونهايى از نور نصب مىنمايند، آنان در آن هنگامىكه مردم مشغول حساب باشند، از آن خانهها غذا مىخورند، شيعيان تو وقتى داخل شوند، دائماً به نعمتهاى بهشتى متنعّم خواهند بود. عموم پيامبران از آدم تا خاتم به زيارت تو مىآيند.
فاطمه (عليها السّلام) گفت: پدر جان من نمىتوانم مرگ تو را ببينم و بعد از تو زنده بمانم. پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه و آله و سلّم) فرمود: جبرئيل از طرف خداوند رئوف به من خبر داده: اوّل كسىكه از اهل بيت من به من ملحق مىشود، تو خواهى بود. واى بر آن كسىكه در حق تو ظلم كند. رستگارى از آن شخصى است كه تو را يارى نمايد.»[2]
پینوشت:
[1]. حلقه وصل رسالت وامامت، برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی، مدرسه الامام باقرالعلوم، چاپ سوم، زمستان1391ش، ص75-76، باب «اعتباری نامحدود»
[2]. كوفى، فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي، محقق / مصحح: كاظم، محمد، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، تهران، 1410ق، ص445-446««عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ [أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ] عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ عَلَى فَاطِمَةَ ع وَ هِيَ حَزِينَةٌ فَقَالَ لَهَا مَا حَزَنَكِ يَا بُنَيَّةِ قَالَتْ يَا أَبَتِ ذَكَرْتَ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ يَا بُنَيَّةِ إِنَّهُ لَيَوْمٌ عَظِيمٌ وَ لَكِنْ قَدْ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ [ع] عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [أَنَّهُ] قَالَ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ [يَنْشَقُ] عَنْهُ الْأَرْضُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَا ثُمَّ [و] أَبِي إِبْرَاهِيمُ ثُمَّ بَعْلُكِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ [ع] ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْكِ جَبْرَئِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ فَيَضْرِبُ عَلَى قَبْرِكِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ يَأْتِيكِ إِسْرَافِيلُ بِثَلَاثِ حُلَلٍ مِنْ نُورٍ فَيَقِفُ عِنْدَ رَأْسَكِ فَيُنَادِيكِ يَا فَاطِمَةُ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ قُومِي إِلَى مَحْشَرِكِ [فَتَقُومِينَ] آمِنَةً رَوْعَتَكِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُكِ فَيُنَاوِلُكِ إِسْرَافِيلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِينَهَا وَ يَأْتِيكِ رُوفَائِيلُ بِنَجِيبَةٍ مِنْ نُورٍ زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَيْهَا مَحَفَّةٌ مِنْ ذَهَبٍ فَتَرْكَبِينَهَا وَ يَقُودُ رُوفَائيلُ بِزِمَامِهَا وَ بَيْنَ يَدَيْكِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ بِأَيْدِيهِمْ أَلْوِيَةُ التَّسْبِيح« «فَإِذَا صِرْتِ فِي أَعْلَى الْمِنْبَرِ أَتَاكِ جَبْرَئِيلُ ع فَيَقُولُ [فَقَالَ] لَكِ يَا فَاطِمَةُ سَلِي حَاجَتَكِ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ أَرِنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَيَأْتِيَانِكِ وَ أَوْدَاجُ الْحُسَيْنِ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ يَقُولُ يَا رَبِّ خُذْ لِيَ الْيَوْمَ حَقِّي مِمَّنْ ظَلَمَنِي فَيَغْضَبُ عِنْدَ ذَلِكِ الْجَلِيلُ وَ يَغْضَبُ [تَغْضَبُ] لِغَضَبِهِ جَهَنَّمُ وَ الْمَلَائِكَةُ أَجْمَعُونَ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ عِنْدَ ذَلِكِ زَفْرَةً ثُمَّ يَخْرُجُ فَوْجٌ مِنَ النَّارِ فَيَلْتَقِطُ [وَ يَلْتَقِطُ] قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ [وَ] يَقُولُونَ يَا رَبِّ إِنَّا لَمْ نَحْضُرِ الْحُسَيْنَ [ع] فَيَقُولُ اللَّهُ لِزَبَانِيَةِ جَهَنَّمَ خُذُوهُمْ بِسِيمَاهُمْ بِزُرْقَةِ الْأَعْيُنِ وَ سَوَادِ الْوُجُوهِ خُذُوا بِنَوَاصِيهِمْ فَأَلْقُوهُمْ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَإِنَّهُمْ كَانُوا أَشَدَّ عَلَى أَوْلِيَاءِ الْحُسَيْنِ مِنْ آبَائِهِمُ الَّذِينَ حَارَبُوا الْحُسَيْنَ فَقَتَلُوهُ فَيُسْمَعُ شَهِيقُهُمْ فِي جَهَنَّمَ ثُمَّ يَقُولُ جَبْرَئِيلُ ع يَا فَاطِمَةُ سَلِي حَاجَتَكِ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ وُلْدِي فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ انْطَلِقِي فَمَنِ اعْتَصَمَ بِكِ فَهُوَ مَعَكِ فِي الْجَنَّة»
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار( ط- بيروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403ق، ج43، ص225-226««فَإِذَا صِرْتِ فِي أَعْلَى الْمِنْبَرِ أَتَاكِ جَبْرَئِيلُ ع فَيَقُولُ [فَقَالَ] لَكِ يَا فَاطِمَةُ سَلِي حَاجَتَكِ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ أَرِنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَيَأْتِيَانِكِ وَ أَوْدَاجُ الْحُسَيْنِ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ يَقُولُ يَا رَبِّ خُذْ لِيَ الْيَوْمَ حَقِّي مِمَّنْ ظَلَمَنِي فَيَغْضَبُ عِنْدَ ذَلِكِ الْجَلِيلُ وَ يَغْضَبُ [تَغْضَبُ] لِغَضَبِهِ جَهَنَّمُ وَ الْمَلَائِكَةُ أَجْمَعُونَ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ عِنْدَ ذَلِكِ زَفْرَةً ثُمَّ يَخْرُجُ فَوْجٌ مِنَ النَّارِ فَيَلْتَقِطُ [وَ يَلْتَقِطُ] قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ [وَ] يَقُولُونَ يَا رَبِّ إِنَّا لَمْ نَحْضُرِ الْحُسَيْنَ [ع] فَيَقُولُ اللَّهُ لِزَبَانِيَةِ جَهَنَّمَ خُذُوهُمْ بِسِيمَاهُمْ»
دیدگاهها
ندا
1396/01/01 - 13:48
لینک ثابت
زیبا بود
علیرضا پرتوی
1396/01/02 - 01:16
لینک ثابت
سلام خدمت نویسنده و محقق
پورصدوقی
1396/01/02 - 14:49
لینک ثابت
سلام وعرض ادب. خداوند به
پورصدوقی
1396/01/02 - 08:55
لینک ثابت
تشکر از بازدید و نظر شما
افزودن نظر جدید