فرقه سیاسی دالایی لاما
عملکرد سرکرده آیین دالایی لاما بهگونهای است که هر خاستگاهی غیر از سیاست را به چالش میکشد. ارتباط تنگاتنگ دالایی لاما با سران آمریکا و صهیونیست مهر تاییدی بر این ادعاست به نحوی که امروزه از پیروان این فرقه به ظاهر عرفانی استفاده ابزاری میشود و به جرات میتوان ادعا کرد که آموزههای قدیم این فرقه، جایگاه خود را از دست داده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از صورتهای آیین بودا که در نواحی تبت شکل گرفت لائیسم است که بعد از مدتی به آیین لاما معروف شد. بعد از ورود آیین بودا به تبت، تسونخا به ساخت آیین جدیدی پرداخت و اولین شخصی که به مسلک جدید او پیوست، بردار زادهاش «هدونگروپ» بود.[1] طبق باورهای مردم تبت دالایی لاما در زمانهای مختلف در بدن انسانهای گوناگون قرار میگیرد و تاکنون چهارده دالایی لاما در آن سرزمین به دنیا آمده است.[2]
آموزههای دالای لاما جزو شاخهای از عرفانهای کاذب به شمار میآید که امروزه با توجه به رویکرد سیاسی سرکرده این فرقه، باید آن را جزو یکی از فرقههای سیاسی نام برد. دلایل آن را میتوان چنین برشمرد:
- سفر متعدد به اسرائیل
- همکاری با سازمانهای جاسوسی آمریکا
- حمایت تمام قد از صدام
- حمایت از دیوار حائل بین یهودیان و مسلمانان فلسطین
- دریافت جایزه صلح نوبل با حمایت آمریکا و صهیونیست
- جلسات متعدد با سران آمریکا و صهیونیست.[3]
عملکرد و همکاری آیین انحرافی دالایی لاما به گونهای است که وقتی نام عرفان دالاییلاما شنیده میشود ناخودآگاه ذهن انسان به ارتباط تنگاتنگ این فرقه سیاسی با استکبار جهانی کشیده میشود. بدون شک یکی از عوامل گسترش و معروفیت این فرقه به ظاهر عرفانی در عصر حاضر پشتیبانی آمریکا و رژیم کودککش اسرائیل از تفکرات انحرافی دالایی لاما بوده است. در آخر به یکی از تفکرات انحرافی آموزههای دالایی لاما خواهیم پرداخت تا چهره حقیقی این فرقه سیاسی به وضوح مشاهده شود.
یکی از باورهای آیین دالایی لاما اعتقاد به بحث انحرافی تناسخ است. «ریشههای عقیده تناسخ، نخستین بار به صورت مکتوب از اوپانیشادها گرفته شد و بدین معنی است که روح آدمی یک سلسله توالد و تجدید حیات را طی میکند و پیاپی از کالبدی به کالبد دیگردر میآید. روح پس از مرگ، از پیکری به پیکری دیگر منتقل میشود وجامهی نوین میپوشد. این ادوار توالد پی در پی در یک سلسلهی بیانتها به صورت دائمی ادامه خواهد داشت. انتقال ارواح از پیکری به پیکر دیگر همیشه در سطح واحدی وجود ندارد. بلکه ممکن است در عوالم بالا یا پایین نمودار گردد. مثلاً گاهی روح از کالبد آدمی خارج شده، در کالبد درختی در آید یا از کالبد حیوانی بیرون رود و به کالبد انسانی برهمن پوشیده شود. آدمی در نتیجه ارتکاب گناه بسیار، در محله بازگشت، تبدیل به موجودی بیجان میشود و در نتیجهی گناهان ناشی از گفتار، در کالبد پرندهای ظهور جدید مییابد و در نتیجهی ارتکاب معاصی ناشی از مغز و اندیشه، در طول سالیان دراز، در طبقهای پستتر تجدید حیات میکند. مرتکب قتل یک برهمن هزار مرتبه در پیکر عنکبوتها و افعیها و سوسمارها و جانوران موذی ظهور میکند. کسانی که از آزار دادن به دیگران لذت میبرند، تبدیل به درندگان گوشتخوار میشوند. کسانی که لقمه حرام و غذای ممنوع خورده باشند تبدیل به کرمها میشوند. اما دزدان و اشرار که موجب اتلاف نوع هستند، برای دزدیدن یک دانه، تبدیل به موش صحرایی میشوند؛ برای دزدیدن یک اسب تبدیل به ببری میشوند؛ برای دزدیدن یک میوه یا ریشهی گیاه به صورت میمون ظهور مجدد میکنند؛ برای ربودن یک زن، خرس میشوند و برای دزدیدن گاوی، تبدیل به بزمجه میگردند. بنا بر این زندگی یک روح به عنوان یک فرد فقط یک جا و در یک بدن نیست، بلکه هر فرد حیاتی تکرار شونده دارد. هرفرد هزاران بار پیش از زندگی کنونی وجود داشته است و پس از این زندگی هم حیاتهای متعدد و مکرری خواهد شد.»[4]
پینوشت:
[1]. علی صابری، دانستنیهای دالایی لاما (جنبش نوظهور معنویت نما) ، سرشناسه: مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، 1391، ص10.
[2]. همان.
[3]. برگرفته از خبرگزاری مهر، کد خبر: 2266415.
[4]. علی صابری، دانستنیهای دالایی لاما (جنبش نوظهور معنویت نما) ، سرشناسه: مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، 1391، ص75.
دیدگاهها
صابر
1395/12/04 - 10:14
لینک ثابت
سلام. بی نهایت از مطلب
افزودن نظر جدید