حسن بصری مدافع یا مخالف امیرالمومنین(ع)
حسن بصری از بزرگان صوفیه است که درباره آن داوریهای متفاوتی شده است. برخی او را از خواص یاران حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) دانسته و برخی دیگر او را مخالف حضرت علی (علیه السلام) میدانند. اما نمونههای مخالفت او با امیرالمومنین (ع) و انحراف در عقاید او و حمایت از خلفای همعصرش را نمیتوان از نظر دور داشت.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حسن بصری از بزرگان صوفیه است که درباره او داوریهای متفاوتی شده است. برخی او را از خواص یاران حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) دانسته و برخی دیگر او را از دشمنان و مخالفان حضرت میدانند. نظرات متفاوتی که در باره حسن بصری گفته شده تا جایی پیش رفته به برخی درباره او دچار تزلزل شده و در احوال او سکوت کردهاند.
مخالفتهایی که با حسن بصری صورت گرفته به خاطر برخی آراء و عقاید ناصوابی است که درباره او نقل شده است. چنانکه درباره مخالفتهای حسن بصری با امیر المومنین علی (علیه السلام) آمده است: پس از جنگ جمل و در هنگام بازگشت حضرت از جنگ در بصره، امام (علیه السلام) به او فرمود: «وضویت را نیکو کن» او در پاسخ گفت: «دیروز کسانی را کشتی که به غایت نیکو وضو میگرفتند.» حضرت فرمود: «تو را چه شد که همراه آنها در جنگ شرکت نکردی؟» گفت: «خود را برای نبرد آماده کرده بودم و یقین داشتم که تخلف از لشکر عایشه کفر است، اما هر بار ندایی شنیدم که میگفت برگرد که قاتل و مقتول، هر دو در آتشاند» حضرت فرمود: «راست گفتی آن منادی برادرت ابلیس بود؛ اما منظور او لشکر عایشه بود که قاتل و مقتول ایشان هر دو در آتش هستند.»[1] یا هنگامی که حضرت به ایراد سخنرانی پرداختند، وی لوحی به دست داشت و سخنان حضرت را مینوشت. حضرت فرمودند: «هر قوم را سامری است و حسن بصری سامری این امت است.»[2]
درباره عقاید انحرافی حسن بصری میتوان به دو نکته اشاره کرد. برخی از ابن ابی العوجا، که ابتدا شاگرد حسن بود و سپس از زندیقان (مادیگرایان) شد، روایت کردهاند که حسن گاهی به سوی قَدَریها و زمانی به سمت جَبَریها (که از فرقههای منحرف بودند) متمایل میشد.[3] نیز درباره او آمده است: اولین فرد از صوفیه که در صدد دفاع و تطهیر ابلیس برآمد حسن بصری بود. وی در راستای بیگناه جلوه دادن ابلیس گفت: «اگر ابليس نور خود را به خلق نمايد همه او را به معبودى و خدايى بپرستند.»[4]
در این میان رابطه حسن بصری با والیان نیز جالب است. او یکی از کسانی است که محققان درباره او نتیجه گرفتهاند: «اگر زبان حسن بصری و شمشیر حجاج نبود، دولت مروانیان از گهواره به گور میرفت.»[5] زیرا او در وجوب اطاعت از شاهان بنیامیه فتوا داد و درباره آنها گفت: «دین جز با آنان پا نمیگیرد هرچند ظلم و جور کنند، به خدا اصلاحاتی که خداوند به دست آنان (بنیامیه) انجام میدهد بیش از آراء فاسد ایشان است.»[6]
ابوطالب مکی و عبداللطیف الطیباوی بر این عقیدهاند که حسن بصری در عهد بنیامیه مذهب تصوف را تأسیس کرد تا بتواند به وسیله تصوف هرجایی سیاست ضد امامت و ولایت را آن هم با دلباختگان به عرفان آل علی (علیهم السلام) حفظ کنند. حرکت زاهدان صوفپوش که از آن تعبیر به نهضت تصوف[7] یا نهضتهای صوفیه[8] کردهاند و مصمم بودند با یادآوری مسلمانی در کسب و سیاق زندگی «از نیروی خلافت بکاهند و سرانجام خلفا را براندازند.»[9] چنان به کژراهه کشانده شد که خویش را هم فراموش کرد و در خدمت مقاصد شوم ضد علوی درآمده و به جای بیدار کردن فرد و جامعه، به گوشهای برده شد و به خدمت تفکر فرقهساز معروف حسن بصری درآمد.
با وجود مخالفتهای حسن بصری و عقاید او و نیز رابطه حسن بصری با خلفای همعصر خود، باز میتوان او را جزو یاران امیرالمومنین (علیه السلام) دانست؟
پینوشت:
[1]. طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ترجمه احمد غفاری مازندرانی، تهران، مرتضوی، چاپ اول، ج 2، ص 213
[2]. همان
[3]. کلینی محمد بن یعقوب، اصول کافی، مبین اندیشه، 1394، ج ۴، ص ۱۹۷
[4]. عینالقضات همدانی عبدالله، تمهیدات، به کوشش عفیف عسیران، تهران، 1341، ص 211
[5]. رهبری در اسلام، ص 148؛ واحدی تقی (صالح علیشاه)، در کوی صوفیان، تهران، راه نیکان، 1382، ص57
[6]. سبحانی جعفر، المذاهب الاسلامیه، قم، موسسه الامام الصادق (ع)، 1388، ص 89
[7]. ن.ک به: اقبال لاهوری محمد، سیر فلسفه در ایران، مترجم آریان پور، امیرکبیر، چاپ ششم، 1387
[8]. زرینکوب عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، تهران، امیرکبیر، 1390، ص ۴۹
[9]. حقیقت عبدالرفیع، مکتبهای عرفانی در دوران اسلامی، کومش، 1383، ص ۴۱
افزودن نظر جدید