عرفان امام خمینی (ره) ناقض تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در فرهنگ وحیانی اسلام تنها طریق وصول به قله رفیع عرفان و معنویت همانا تعبد و بندگی از طریق راه شریعت و تکیهبر عنایات الهی و تمسک به اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و استمداد از انفاس قدسیه اولیائی است که در مسیر شریعت قدم برداشتهاند.
برای رسیدن به عرفان واقعی، بزرگان اهل معرفت مراحل و منزلهایی برشمردهاند، که در اینجا به ذکر آنچه امام خمینی (ره) در کتاب چهل حدیث آورده اشاره میکنیم. این مراحل از دیدگاه آن فقیه وارسته و عارف واصل عبارتاند از: «یقظه (بیداری)، تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه، محاسبه و تذکر.»[1] که هر یک شرطی خاص دارند. انسانی که نور حق را با دیده مشاهده کند و با او انس بگیرد با طی مراحل سلوک، صوت قلبش ذکر حق شده و دائماً خود را در حضور دوست میبیند و آثار ایمان از سراسر وجودش متجلی میشود و آنگاه است که به چیزی جز رضایت محبوب نمیاندیشد و دامن خویش را با آلودگی و انحراف آلوده نمیکند. عارف واصل علو قدر و شرافت و شخصیت و قدرت و عزت را در طاعت و تقرب به خداوند یافته و به تمام آرمان خود رسیده است.
رهتوشه عارفان بالله ایمان کامل، تزکیه نفس، تصفیه و مجاهده با نفس و پرهیزگاری است و اگر در اسلام عرفان حقیقی مطرح است، مفهومی جز این ندارد. در اسلام بزرگانی از اولیاء خدا بوده و هستند که دارای مقام عرفانی رفیع عرفان عملی و نظری که در مکتب تربیتی اسلام و زیر نظر معلمان به جایگاه بلند معرفت دستیافته به مقتضیات تکلیف و به اقتضای زمان سر بهفرمان الهی بوده و گاه تا آستانه شهادت قدم نهادهاند. تاریخ نمونه برجستهای از این عالمان وارسته را ثبت کرده است، مانند: سید بن طاووس، مقدس اردبیلی، فیض کاشانی، شیخ بهایی، شاهآبادی و امام خمینی، علامه طباطبایی، آیتالله بهجت اعلی الله مقامهم. [2]
درعینحال عرفان این مکتب تکبعدی و یکجانبه نگر نبوده، بلکه سایر مسئولیتهای مؤمن را در برمیگیرد. در سیره امام عارفان علی ابن ابیطالب (علیه السلام) عبادت و نیایش، زهد و ریاضت، تزکیه و مجاهده، راز و نیاز مشتاقانه و خلوت شبانه و گریههای عاشقانه با زندگی دنیوی و کار و تلاش برای آبادی دنیا و خدمت به خلق و سیاست و اجتماع و اداره و حاکمیت و جهاد و مبارزه پیوند خورده است. در این عرفان گریز و ستیز آمیخته است، گریز از بند اسارت نفس و دنیاگرایی و عوامل غافل کننده مانند مال و جاه و تخت و تاج، ریاکاری، سمعه، مرید بازی و دکانداری و هر آنچه زنجیر جان سالکان راه خداست و ستیز به معنای مجاهده و نبرد با آنچه سد راه خدا و مانع رهایی و سعادت انسانهاست از دشمن درونی گرفته تا دشمن بیرونی. و بدین ترتیب رهبانیت و عزلت و بیمسئولیتی و جامعه گریزی و بیاعتنایی در برابر آنچه سرنوشت بشر را به تباهی میکشد –آنگونه که شیوه مدعیان عرفان است- در عرفان حقیقی مردود است و این ستیز تا فوز شهادت و مقام وصل بهپیش میرود. این عرفان هوشیاری است نه کودنی. آگاهی است نه جهل، خدامحوری است نه خودمحوری، سفر از حق به خلق همراه با حق است. عزت است نه عزلت. در این عرفان اختراعات فرقهای و تحزب گرایی، بدعتهای نوظهور، ریاضتهای نامشروع، چلهنشینی و صورتپرستی و قطب تراشی و مرید بازی و خرقه و خانقاه و رقص و سماع جایگاهی ندارد.
در حقیقت امام خمینی (ره) به مدعیان عرفان و کذابان و راهزنان دین مردم اینچنین میگوید: «ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم! این کار تو هم اینقدر کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله و کوچکی کله، گاهی خودش همبازی خورده، خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه و اضافات و اعتبارات، پیوند شده، یک ولیده ناهنجاری پیداشده و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبهای فراهمشده و خود را بااینهمه عیب، مرشد خلایق و هادی نجات امت و دارای سرّ شریعت دانسته؛ بلکه وقاحت را گاهی از حدّ گذرانده، دارای مقام ولایت کلیه دانسته، این نیز از کمی استعداد و قابلیت و تنگی سینه و ضیق قلب است.»[3]
پینوشت:
[1]. خمینی روحالله، چهل حدیث، موسسه نشر آثار امام، تهران، 1371، صص 46-49
[2]. رهبر اصفهانی محمدتقی، ارمغان خانقاه، نشر امام علی ابن ابیطالب (ع)، قم، 1371، صص 30-33
[3]. خمینی روحالله، شرح چهل حدیث، حدیث چهارم، باب کبر، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، عروج، تهران، ص 91
برای مطالعه بیشتر ر.ک به کتاب ارمغان خانقاه اثر محمدتقی رهبر اصفهانی
افزودن نظر جدید