هوای نفس از عوامل تفسیر به رای
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مساله تفسیر به رای آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) در طول تاریخ حیات اجتماعی اسلام، توسط گروهها و فرقههای مختلف به دلایل مختلف انجام میشده است. خواهشهای نفسانی و تحمیل دیدگاه های شخصی به دیگران، دو علت از علتهای تفسیر به رای در قرآن و احادیث است که به آن میپردازیم.
در ابتدا بعنوان مقدمه تفسیر به رای را در نظر اخباریون و اصولیون مطرح میکنیم تا معنی آن روشن شود، سپس به ذکر علتهای تفسیر به رای میپردازیم. اخباریین معتقدند كه احدى غیر از معصومین (علیهم السلام) حق رجوع و استفاده و استنباط از آیات قرآن را ندارد، و به عبارت دیگر: همواره استفاده مسلمین از قرآن باید به صورت غیر مستقیم بوده باشد، یعنى به وسیله اخبار و روایات وارده از اهل بیت (علیهم السلام). اخباریین در این مدعا به اخبارى استناد مىكنند كه «تفسیر به رأى» را منع كرده است. اخباریون مدعى هستند كه معنى هر آیهاى را از حدیث باید استفسار كرد، فرضاً ظاهر آیهاى بر مطلبى دلالت كند ولى حدیثى آمده باشد و بر ضد ظاهر آن آیه باشد، ما باید به مقتضاى حدیث عمل كنیم و بگوییم معنى واقعى آیه را ما نمىدانیم. علیهذا اخبار و احادیث «مقیاس» آیات قرآنیهاند. ولى اصولیون ثابت مىكنند كه استفاده مسلمین از قرآن به صورت مستقیم است، معنى تفسیر به رأى كه نهى شده این نیست كه مردم حق ندارند با فكر و نظر خود معنى قرآن را بفهمند، بلكه مقصود این است كه قرآن را براساس میل و هواى نفس و مغرضانه نباید تفسیر كرد.[1]
1- یکی از عوامل موثر در تفسیر به رأی قرآن کریم خواهشهای نفسانی است. انسان به علت حب نفسی که در نهادش وجود دارد، برای عرضۀ افکار و عقاید خود به دیگران سعی در خوب و به حق جلوه دادن آنها دارد. یکی از علتهای کسانی که دست به تأویل باطل و تفسیر به رأی قرآن میزنند آن است که از تقدس و ارزش والای قرآن نزد مسلمانان در راستای زیبا و به حق جلوه دادن خواهشهای نفسانی خود، سوء استفاده کرده و برای عرضه و پیشبرد هواهای پست خود، دست به تفسیر به رأی قرآن میزنند.
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَیسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِه»[2] گروهی از گمراهان خود را عالم نامیدهاند در حالی که چنین نیستند، جهالتهایی را از جاهلان و گمراهیهایی را از گمراهان گرفتهاند و بر سر راه مردم دامهایی از مکر و فریب و گفتار باطل نهادهاند. قرآن را بر آراء خود تطبیق داده (تفسیر به رأی) و حق را مطابق میل و خواهشهای نفسانی خود تفسیر میکنند. نمونه بارز تفسیر به رای را می توان در میان حاکمان ظالم بنیامیه یافت که برای تسلط بر مردم به آیاتی تمسک میکردند که معنی جبر از آن فهمیده شود همانند: «قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِی الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِكَ الْخَیرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیءٍ قَدیر. [سورۀ آل عمران، آیۀ 26] بگو: «بار الها! مالك حكومتها تویی، به هر كس بخواهی، حكومت میبخشی، و از هر كس بخواهی، حكومت را میگیری، هر كس را بخواهی، عزت میدهی، و هر كه را بخواهی خوار میكنی. تمام خوبیها به دست توست، تو بر هر چیزی قادری» تا بدین وسیله سلطنت جائرانۀ خود را توجیه کنند.
2- تحمیل دیدگاهها و سلایق شخصی و گروهی
گروهها و فرقههای مختلف، برای عقیده انحرافی و سلیقۀ شخصی و گروهی خود، با تمسک به آیات قرآن به تراشیدن دلیل دست زدند و در این راستا از تحمیل نظرات شخصی و سلایق به قرآن اجتناب نکردند. شهید مطهری (رحمه الله علیه) در کتاب علل گرایش به مادیگری نمونههایی از تفسیر به رأی مادیگرایان را که در واقع همان تحمیل نظرات گروهی آنان به قرآن است بر میشمرد. از جمله مینویسد: «شما هر جا که نام دنیا آمده آن را با کلمه "زندگی پستتر" ترجمه کردهاید، که اصل ترجمه درست است ولی مقصود از زندگی پست تر را منحصراً زندگی در نظام -به اصطلاح- سرمایهداری قرار دادهاید و آخرت را که به نظام برتر ترجمه کردهاید، به معنای نظام عادلانۀ سوسیالیستی که بعد از این نظام برقرار خواهد شد، دانستهاید... آیا واقعاً شما خود باور دارید كه منظور از آخرت در قرآن، نظام برتر از زندگى در همین جهان است؟ یعنى مقصود از دنیا، زندگى در نظام سرمایهدارى و مالكیت است و مقصود از آخرت، زندگى در نظام تكامل یافته سوسیالیستى است؟ آیا اینها ملعبه قراردادن قرآن نیست؟ اگر نیست پس چیست؟»[3] و سپس نمونههایی از تفسیر به رای مادیون ذکر میکند.
بنابراین با ذکر تفاوت دو دیدگاه اصولی و اخباری در زمینه تفسیر به رای و بیان علتهایی برای تفسیر به رای، نیات کسانی که اخبار و روایات را مطابق رای و نظر خود برمیگردانند، روشن میشود.
پینوشت:
[1]. مطهری مرتضی، مجموعه آثار (کلیات علوم اسلامی اصول فقه، فقه)، صدرا، تهران، ج 20، ص 40
[2]. نهجالبلاغه، خطبۀ 87
[3]. مطهری مرتضی، مجموعه آثار (علل گرایش به مادیگری)، صدرا، تهران، ج 1، ص 466
افزودن نظر جدید